چکیده:
مسئله طلب شفاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از وفات ایشان، یکی از مسائل مورداختلاف بین وهابیان و دیگر مسلمانان است. مسلمانان معتقدند همان طور که طلب شفاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در زمان حیات ایشان جایز بود، بعد از وفات ایشان نیز مشروع است. یکی از ادله جواز این عمل، حدیث «عثمان بن حنیف» است که در برخی کتابهای مهم اهلسنت، و با سندی صحیح ذکر شده است. در مقابل، وهابیان طلب شفاعت از پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از وفات ایشان را مردود میدانند و میگویند که این عمل بهمعنای اعتقاد به قدرت خفیّه برای بندگان است و چنین اعتقادی شرک محسوب میشود؛ چراکه تنها خداوند بر امور خفیّه قادر است و نباید کسی را با او در این امر شریک دانست. ازاینرو، وهابیان کسانی را که به این نوع طلب شفاعت معتقدند، تکفیر میکنند. آنها به دلالت حدیث عثمان بن حنیف اشکال میگیرند و انجام این عمل توسط سلف را انکار میکنند. آنان قائلاند که حتی اگر این روایت صحیح نیز باشد، بازهم بر جواز طلب شفاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از وفات ایشان، دلالت نمیکند.
ولی با دقت و بررسی در مفاد این روایت به دست میآید که دلالت حدیث مذکور، که از لحاظ سندی نیز بدون اشکال است، بر جواز طلب شفاعت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در برزخ، انکارناپذیر است و در نتیجه، اشکالات وهابیان مردود خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
ولی با دقت و بررسی در مفاد این روایت به دست میآید که دلالت حدیث مذکور، که از لحاظ سندی نیز بدون اشکال است، بر جواز طلب شفاعت از پیامبر( در برزخ، انکارناپذیر است و در نتیجه، اشکالات وهابیان مردود خواهد بود.
دلالت روایت دوم بر جواز طلب شفاعت از پیامبر( بعد از وفات ایشان با توجه به حدیث دوم میتوان دریافت که طلب شفاعت از پیامبر( بعد از وفات ایشان نیز بدون اشکال است؛ چراکه اگر این کار شرک محسوب میشد، عثمان بن حنیف هیچگاه آن مرد نابینا را به خواندن پیامبر( بعد از وفات ایشان و طلب کمک از آن حضرت دعوت نمیکرد.
بنابراین این روایت، مویدی برای روایت دوم عثمان بن حنیف است و ادعای وهابیت را مبنی بر اینکه هیچیک از صحابه بعد از وفات پیامبر( از ایشان طلب شفاعت کرده است، باطل میکند.
بنابراین، در اینجا هیچ طلب شفاعتی از پیامبر( اتفاق نیفتاده است؛ چراکه اگر کسی بعد از وفات پیامبر( بگوید: «خدایا، پیامبر( را شفیع من گردان»، این کلام کلامی باطل است و عثمان بن حنیف به چنین چیزی امر نمیکند.
اشکال دوم ابنتیمیه میگوید: عثمان بن حنیف گمان میکرد که این عمل بعد از وفات پیامبر( نیز مشروع است، در حالی که لفظ حدیث این مطلب را نقض میکند؛ چراکه مرد نابینا از پیامبر( درخواست کرد تا ایشان برای او دعا کنند و پیامبر( نیز به او یاد دادند که خودش دعا کند و در دعا بگوید: «خدایا، پیامبر( را شفیع من گردان».