چکیده:
از آنجا که شعر آیینة تمامنمای روحیات شاعر است تحقیق در رنگهای به کار رفته در آن نیز میتواند به عنوان ابزاری مهم در شناسایی واکنشها و رفتارهای وی قلمداد گردد. تجربة شهودی شاعران عارف که بر زبانی نمادین استوار است با استفاده از عنصر رنگ و واژههای تداعیگر آن بهتر بیان میشود. جستار پیشرو با هدف روانشناسی رنگ در مصیبتنامة عطار و با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، در تلاش است به بازخوانی جدیدی از این اثر با استناد به الگوی روانشناسی ماکس لوشر، بپردازد. نتایج نشان از آن دارد که گروهبندی رنگهای مصیبتنامه به ترتیب اولویت از چپ به راست عبارتاند از: (-6-0=5=1×2×4+3+7) لوشر معتقد است که چنین اولویتبندی از طرف سالک دلالت بر آن دارد که وی از هبوط آدمی و جدایی از عالم معنا رنج میبرد، (+3+7) اما همچنان امیدوار است که از طریق تلاش برای قرب الهی وضعیت بهتری به دست آورد و بر بسیاری از محدودیتهای عالم خاکی فایق آید. (×2×4) در این مسیر، هیچ محیطی برایش آرامبخش نیست. بنابراین، تفکراتش را از گوش نامحرمان پنهان مینماید و تنها برای افراد بسیار نزدیک بیان میکند. (=5=1) سالک در این اثر با دوری از نابسامانیها، به دنبال فرصتی برای بهبود کیفیات روحی خویش است تا از این طریق ارزش و اعتبار گذشتهاش در عالم علوی را به دست آورد. (-6-0)
خلاصه ماشینی:
رفتارشناسی سالک در مصیبت نامۀ عطار بر اساس آزمایش رنگ ماکس لوشر دکتر فرشته ناصری استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره ) چکیده از آنجا که شعر آیینۀ تمام نمای روحیات شاعر است تحقیق در رنگ های به کار رفته در آن نیز میتواند به عنوان ابزاری مهم در شناسایی واکنش ها و رفتارهای وی قلمداد گردد.
نتایج نشان از آن دارد که گروه بندی رنگ های مصیبت نامه به ترتیب اولویت از چپ به راست عبارت اند از: (-٦-٠=٥=١×٢×٤+٣+٧) لوشر معتقد است که چنین اولویت بندی از طرف سالک دلالت بر آن دارد که وی از هبوط آدمی و جدایی از عالم معنا رنج میبرد، (+٣+٧) اما همچنان امیدوار است که از طریق تلاش برای قرب الهی وضعیت بهتری به دست آورد و بر بسیاری از محدودیت های عالم خاکی فایق آید.
بنابراین ، این نخستین اثری است که به روان شناسی رنگ در مصیبت نامۀ عطار براساس نظریۀ ماکس لوشر میپردازد.
» (طالو ١٩٩١: ١٧٢) این دلالت در بیت زیر از مصیبت نامه مشهود است ، آن گاه که عطار از زبان سالک روایت میکند که به خاطر شرایطی که برای سالک پیش آمده است و یارای مقابله با این شرایط را ندارد، حاضر است خود را به خطر بیندازد: گفت من هم نیز غمگینم چو تو دم به دم سرگشتۀ اینم چو تو گه سپر بر آب اندازم ز میغ گه به قتل خویش دست آرم به تیغ گاه بر خاک اوفتم زین درد من گه برایم سرخ و گاهی زرد من (عطار ١٣٨٨: ٢٥٠) همان طور که ملاحظه میشود حضور رنگ قرمز در تصویرسازی شعر بستری را فراهم میکند که دنیای اضطراب و بیقراری شاعر او را مجددا به مفهوم مرگ و نیستی اختیاری هدایت کند، گویی در سراسر پس زمینۀ عاطفی و روحی شاعر شرایطی تثبیت شده است که تصاویر و مفاهیم را در کلان استعارة مرگ انتخابی و فنا شدن در معبود پیوند میدهد.