چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی قصه درمانی شناختی- رفتاری بر علایم افسردگی و افسرده خویی کودکان دبستانی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود، بدین منظور 26 دانش آموز با نشانگان افسرده خویی و علایم افسردگی به شیوه دردسترس از بین دانش آموزان دختر پایه سوم و چهارم ابتدایی دارای اختلال افسردگی شهر یزد در سال تحصیلی 93 - 94 انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه علایم مرضی کودکان(csi-4)، فرم والدین بود. مداخلات مربوط به قصه درمانی بر روی گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای انجام و داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس اثر بخشی قصه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش علایم افسردگی و افسرده خویی را معنادار نشان داد، بنابراین قصه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری می تواند کاهش دهنده اختلالات خلقی کودکان سنین ابتدایی باشد.
خلاصه ماشینی:
مقالات متعددي در زمينه اثربخشي قصه درماني بر کاهش اختلالات روان شناختي از جمله اختلال استرس پس از سانحه (٢٠١٥ ,Thomasb &Alghamdia, Hunta ) ، اختلالات خوردن (٢٠١٥ ,Pugh)، بياشتهايي رواني (٢٠٠٢ ,Guerra &Torres ) و بهبود ارتباطات ( ,Kim &Chae ٢٠١٥) انجام شده است .
افزون بر اين يافته هاي پژوهش نيز نشان داده است که قصه درماني در کاهش اضطراب کودکان (٢٠١٠ ,Moheb &Rahmani )، اضطراب جدايي (٢٠١٥ ,Shahbazirad &Karami, Momeni, Mohammadi ) و علايم افسردگي ( ,Sheybani ٢٠٠٦ ,Delavar &Yoosefi ) تأثير قابل توجهي دارد.
تکليف خانگي: وقتي تنها هستيد، اوقات تنهايي خود را چگونه پر ميکنيد؟ جلسه هشتم (شروع کردن گفتگوي دروني تازه ): بعد از بررسي تکاليف خانگي، داستان علي دوچرخه سواري ميکند با محور غلبه بر نااميدي ارائه و در انتهاي داستان از کودکان سؤالاتي در زمينه شخصيت اصلي داستان و افکار مثبت و منفي وي و ارايه راه حل هاي جديد به وي پرسيده و جواب ها مورد بحث قرار گرفت .
مطالعات متعددي در راستاي نتايج پژوهش حاضر اثربخشي قصه درماني را بر علايم احساسي، استرس رواني و کورتيزول بزاقي ( Cashin, Browne, Bradbury ٢٠١٣ ,Mulder &)، کاهش اضطراب کودکان ( ,Guerra &Torres ;٢٠١٠ ,Moheb &Rahmani ٢٠٠٢)، کاهش نااميدي (٢٠١٠ ,Prasko)، کاهش نشانه هاي افسردگي متوسط و شديد ( Vromans ٢٠١٤ ,Ines &Lopes, Goncalves, Fassnacht, Machado ;٢٠١٠ ,Schweitzer &) نشان دادند، اما نکته حائز اهميت اين است که در هيچ يک از مطالعات مذکور اختلال افسردگي به تفکيک افسردگي شديد و افسرده خويي انجام نشده بود.