چکیده:
در بررسی پدیده، توسعه نیافتگی جوامع، بسیاری بر این عقیده اند که ریشه عقب ماندگی سیاسی بسیاری از کشورها با فرهنگ سیاسی آنها مرتبط است. بدین ترتیب که آنها توانسته اند در بررسی های تاریخی جوامع، شاخص های فرهنگی توسعه و شاخص های ضد توسعه را شناسایی کرده و میزان تاثیر آن را بر چگونگی توسعه سیاسی نشان دهند. بر این اساس هدف از این مقاله بررسی توسعه فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی می باشد. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و اطلاعات نویسنده گردآوری شده است. نتایج نشان داد که مفهوم توسعه سیاسی به معنای افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی درحل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی است. می توان با تکیه بر رهیافت های سیاسی، حضور فرهنگ سیاسی را در توسعه سیاسی جامعه نمایند کرد.
خلاصه ماشینی:
رشد فرهنگ دنياگرايي، شکل گيري مفهوم ملت ، فردگرايي، تسامح و مداراي مذهبي و سياسي، به وجود آمدن مفهوم شهروندي، گسترش حوزه انتخاب و افزايش آگاهي افراد نقش تازه اي براي فرد و نظام اجتماعي به بار آورد و در واقعيت جامعه عينيت يافت و انتظارات جديدي از نظام سياسي ايجاد شد که به نوبه ء خود در ساخت قدرت ، تحولاتي ايجاد کرد که پاسخگوي تقاضاهاي روز افزون شهروندان باشد.
نتايج نشان داد که در وهله اول رابطه متغيرهاي عقلانيت ، نخبگان سياسي و توسعه سياسي را مورد مطالعه قرار دهد و سپس موانع شکل گيري عقلانيت در ايجاد توسعه سياسي بپردازد که براي دستيابي به اين هدف تأکيد خود را بر روي رابطه نخبگان سياسي و عقلانيت قرار داده است و توسعه سياسي به عنوان نتيجه اين رابطه در نظر گرفته مي شود احمدي (١٣٩٢) در پژوهشي با عنوان فرهنگ سياسي جوامع اسلامي با تأکيد بربررسي وضعيت ارزش هاي رهاينده پرداخت .
political development افزايش سطح مشارکت درجامعه ميشود، در حالي که مشارکت سياسي و اجتماعي به نوبه خودبه توسعه سياسي و مشروعيت سياسي کمک ميکند (قوام ، ١٣٧١) در مورد بسياري از پارامترهاي اصلي توسعه سياسي چون مشروعيت و مشارکت سياسي ميان محققان علوم سياسي اتفاق نظر وجود دارد، اما به محض آنکه اين عناصر در ارتباط با جوامع و فرهنگ ها و ساختارهاي متفاوت اقتصادي، سياسي و اجتماعي موردبررسي قرارمي گيرند، به سادگي نميتوان با توجه به پارامترهاي مزبور جامعه اي را از نظر سياسي توسعه يافته و يا نظام ديگررا عقب مانده تلقي کردولي درهرصورت شاخص هايي را که از پذيرش بيشتري برخور دارند مي توان چنين برشمرد (قوام ، ١٣٧١).