چکیده:
سالهاست که پژوهشگران گوناگون، همچون دینشناسان و فرهنگشناسان و زبانشناسان و باستانشناسان، به پژوهش دربارۀ دین زرتشت از آغاز تاکنون پرداخته و میپردازند. این پژوهشها آگاهیهای ارزندهای از این دین و باورمندان به آن بهدست میدهد. بااینحال، هنوز هم پژوهشگرانی هستند که در تلاشاند تا گوشههای گاه نهچندان روشن این دین را در دورههای گوناگون روشن کنند. اگر سالهایی نهچندان دور پژوهشگران صرفاً براساس متنهای تاریخی و نیز متنهای دینی زرتشتیان به بیان دیدگاههای خود در این زمینه میپرداختند، امروزه کاوشهای باستانشناسی و پژوهشهای آنان به یاری پژوهشگران آمده است تا پرتویی نو بر این دین درگذر زمان انداخته شود. یکی از کتابهایی که افزونبر متنهای تاریخی و دینی از کاوشهای باستانشناسی نیز بهره گرفته است کتاب درآمدی بر زرتشتیگری نوشتۀ جنی رُز است که انتشارات آیبیتاریس آن را در سال 2011 منتشر کرده است. بانو جنی رز پژوهشگر میدان دین و آیین است و کارنامۀ پژوهشی او بیانگر فعالیتهای پژوهشی پیاپی او در زمینۀ دین ایرانیان است بنابراین کتاب درآمدی بر زرتشتیگری برایندی ارزنده از چند سال فعالیت پژوهشی او در این زمینه است. کتاب درعیناینکه کتابی نو در این میدان است و عنوان درآمدی بر زرتشتیگری بر آن نهاده شده است، چنانکه باید جامع نیست و ایرادهای چندی به آن وارد است که در این مقاله به نقد و بررسی این کتاب پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
فعالیتها و پژوهشهای جنی رز بیشتر در زمینۀ دین و آیین ایران باستان متمرکز است و مقالهها و نیز کتابهای چندی در این زمینه نگاشته است که میتوان به کتاب The Image of Zoroaster: The Persian Mage Through European Eyes اشاره کرد که در سال 2000 منتشر شده است.
همچنین، برای نمونه فصل سوم که دربارۀ آیین زرتشت در دورۀ اشکانی است از یافتههای باستانشناسی فقط به سفالنوشتههای نسا و نقشبرجستههای خوزستان و چرمنوشتههای کردستان و یافتههایی در کاشان و نیز آتشدانهایی در سغد پرداخته است، این درحالی است که نویسنده میتوانست به دیگر یافتههای باستانشناسی نسا همچون تکوکها (ماسون و پوگاچنکوا 1384) و تندیسها و چیزهایی از این دست نیز بپردازد و براساس شمایلنگاری آنها به واکاوی و ارتباط آنها با دین زرتشت یا دیگر دینها اشاره کند.
یافتههای باستانشناسی از محوطههای باستانی همچون خاکسپاریهای تابوتی در سنگشیر همدان (آذرنوش 1354: 51)، کنگاور (کامبخشفرد 1374: 225- 246)، دستوای شوشتر (سرفراز 1348: 72)، چشمهسار تختجمشید (Schmidt 1957: 117- 157)، گورهای خمرههای گرمی مغان (کامبخشفرد 1346: 15- 16)، کنگاور (کامبخشفرد 1374: 236- 240)، گورهای گودالی در سنگشیر همدان (آذرنوش 1354: 40)، گورهای دخمهای همچون گرمی مغان (کامبخشفرد 1346: 17)، گورهای سردابهای همچون پالمیر (Highuchi and Takura 1994: 127)، گور معبد همچون جزیرۀ خارک (سرفراز 1355: 49)، گور چاهی همچون شهر شاهی شوش (Dieulafoy 1892: 428) میتواند راهگشای پژوهشگران برای فهم دین در دورۀ اشکانی باشد، اما شوربختانه نویسنده حتی به آنهایی که به زبان انگلیسی منتشرشدهاند نیز استناد نکرده است.
این نقص را در فصل سپسین نیز میبینیم که نویسنده به دین زرتشت در دورۀ ساسانی میپردازد که در آن به یافتههای باستانشناسی اندکی استناد شده است.