چکیده:
تعاملی بودن رسانههای جدید مانند اینترنت این امکان را فراهم آورده که انسانها بتوانند با یکدیگر ارتباط پیدا کنند و در فضای مجازی انواع هویتهای مختلف واقعی و مجازی را جـعل کنند، این موضوع در شرایطی است که همزمان جمهوری اسلامی ایران با چالش عرفانهای نوظهور مواجه است. این معنویتهای نوپدید و روح تعالیم آنها در بسیاری از زمینهها، به لحاظ معنایی و محتوایی، با آنچه در جامعة ما و دین اسلام وجود دارد، در تعارض است وابزار بدون نظارت فضای مجازی همامکان هرگونه تشدید شبههآفرینی به شکل ویروسی را برای آنان بهصورت کامل فراهم آورده است. با عنایت به موارد فوق، هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین چالشهای ایجاد شده توسط گروهها و عرفانهای نوظهور در فضای سایبری بر هویت ملی میباشد. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و ابزارگردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانهای میباشد. همچنین با توجه به اینکه موضوع هویت موضوعی کیفی است، کار پیمایشی صورتنگرفته و اطلاعات موردنیاز توسط فیشبرداری از اسناد و مدارک سازمانهای فرهنگی دریافت شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که چالشهای ایجاد شده توسط آموزههایی که در این عرفانها وجود دارند، عبارتند از: لذتپرستی، عشق، آزادی، فردگرایی، سنتگریزی، خرافهگرایی، رقص و شادی، ترویج پرنوگرافی و مسائل جنسی.
خلاصه ماشینی:
روند توسعه کشورها به سمتي پيش ميرود که فضاي سايبري به عنوان ابزار مهمي براي زندگي اجتماعي – فرهنگي محسوب ميشود و خانواده ها را تحت تاثير خود قرار داده ، به گونه اي که باعث هويت سازي شده و هويت مجازي جايگزين هويت واقعي و «من واقعي» افراد شده است .
ازسويي اينترنت به عنوان ابزار تمدني تاثير زيادي بر روي زندگي مدرن دارد و عليرغم تلاش هاي زيادي که پيرامون مبارزه با هويت سازي توسط عرفان هاي نوظهور در فضاي سايبر انجام شده ، برخي از کاربران اينترنتي به خاطر برخورد با تبليغات اين جريانات و گروه ها در درون خود دچار تکثر و چندگانگي هويتي شده و اين فرقه ها از طريق توليد محتواي کاذب باعث آسيب به هويت ملي افراد ميشود.
در مقايسه ء اين سه هـويت ، هويت شـخصي ويژگي بيهمتاي فرد را تشکيل ميدهد؛ هويت اجتماعي (نقش هاي اجتماعي دروني شده و متنوع ) و فرهنگي (درک و کاربرد نمادهاي فـرهنگي) در پيـوند بـا گروه ها و اجتماعات مختلف قرار ميگيرند (بوربور،٨٨:١٣٨٣).
برخي مانند پارسونز، گيدنز، هابرماس ، فوکو، اسـتوارت هـال عقيده دارند در جوامع جديد، هويت هاي جمعي داراي خصايل «همسازي» و «همزيستي» بوده و ميتوانند در کنار هم به سر برند؛ از اين رو، رويکرد جامعه شناختي به مقولۀ هويت به چند دسته قابل صورت بندي است : الف )جامعه شناسان ساختارگرا نـظريه هايي که به تأثير ساختارهاي اجتماعي بدون توجه به تمايلات کنشگران ، در فرآيند هويت سازي و تغيير و تحولات آن پرداخته و مقوله هويت و هويت جمعي را در قالب جبر ساختارهاي سياسي، اجـتماعي تـبيين و جست وجو ميکنند و به «پارادايم واقعيت اجـتماعي» مـشهورند.