چکیده:
محور اصلی قصههای تیپ ۳۱۶ یا همان قصههای «کره اسب جادویی» سفر قهرمانی پسرانی است که
از سرزمین مادری به دلیل فتئههایی که ضد قهرمان برایشان ترتیب میدهد. فرار میکنند و به سرزمین
مقصد میروند. آنها با پشت سر گذاشتن سختیهای فراوان در نهایت به پادشاهی میرسند. در الگوی
سفر فهرمانی مردان که رابرت بلای طراحی کرده است. قصهای را برای تحلیل و بررسی انتخاب کرده
است به نام آیرونجان و آن هم روایت سفر و زندگی پسری است که از سرزمینش فرار میکنشد و
درست مانند قهرمان قصههای ۳۱۶ در سرزمین مقصد. شاه میشود. در این پژوهش قصههای تیپ ۳۱۶
براساس الگوی بلای و قصة آیرونجان تحلیل شده است. نتیجه نشان میدهد که این دو متن در ساختار
و محتوا شباهتهای عمیقی دارند و این الگو, الگوی مناسبی برای تحلیل این تیپ از قصههاست.
خلاصه ماشینی:
در الگـوي سفر قهرماني مردان که رابرت بلاي طراحي کرده است ، قصه اي را براي تحليل و بررسي انتخاب کـرده است به نام آيرون جان و آن هم روايت سفر و زندگي پسري است کـه از سـرزمينش فـرار مـيکنـد و درست مانند قهرمان قصه هاي ٣١٤ در سرزمين مقصد، شاه ميشود.
٤ـ (الف ): شاه بيمار ميشود، تنها دواي او گوشـت آهـو يـا شـکار اسـت ؛ (ب ): بـا کمک کره اسب جادويي جوان هر چه گوشت آهوست جمع ميکند و آن را تنها وقتـي به باجناق هاي خود ميدهد که آنها را با زدن داغ ، غلام و بردة خود کرده است ؛ او (ج ): سرها، (د): ساير قسمت هاي آهوها را براي خود نگـاه مـيدارد؛ (و): فقـط گوشـتي کـه جوان به کمک زن خود به خدمت پادشاه فرسـتاده بـه او مـزه مـيدهـد و او را درمـان ميکند.
در قصه هاي ايراني نيز رهگذري کره يا اسب را براي شاه مـيآورد و ايـن پسـر شاه است که از پدر خواهش ميکند کره را بخرد و يا در قصۀ «کره اسب سياه »، پسـرک قهرمان با پسر نامادري براي ماهيگيري ميروند اما اين مراد (پسرک قهرمان ) اسـت کـه اسب را شکار ميکند نه پسر نامادري؛ اينها بيان استعاري ديگري از همان تـوپ طلايـي است که در قفس شيرمرد ميافتد و بين قهرمان و کسي کـه او را راهـي سـفر مردانگـي ميکند پيوند برقرار ميکند.