چکیده:
موسیقی ازجمله پدیدههای هنری جوامع بشری است که از دوران باستان تاثیر بسیاری بر زندگی بشر داشته و ابزار و آلات آن در هر دوره به اشکال و فرمهای مختلف نمود پیدا کرده است. برخی از محققین بدونتوجه به جایگاه موسیقی در جوامع باستانی ایران، نظرات ضدونقیضی در رابطه با پیشینه آلات موسیقی مطرح کردهاند. با استناد به مدارک بهدستآمده از کاوشهای باستانشناختی، نقوشبرجسته و سنگنبشتهها، بیانگر ارتباط دیرین هنر موسیقی با جوامع و فرهنگهای ایرانباستان است. هنر موسیقی در دوران تاریخی (ایلامیها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان) دارای شواهد و یافتههای گوناگونی است که با مطالعه، تجزیه و تحلیل روند آنها میتوان به اهمیت و نقش این هنر در جوامع دوران باستان پیبرد. در همینراستا مهمترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از: 1. در هرکدام از دورههای پیش از اسلام از چهنوع آلات و ادوات موسیقی استفاده میشده است؟ 2. نمود و شواهد هنر موسیقی در دوران باستان را براساس چه مدارکی میتوان مورد مطالعه و بررسی قرار داد؟ 3. تنیدگی و پیوند هنر موسیقی با طبقات اجتماعی و شرایط فرهنگی جوامع ایرانی قبل از اسلام چگونه قابل تفسیر است؟ پژوهش حاضر دارای رویکرد توصیفی-تحلیلی است و دادههای آن ازطریق مطالعات کتابخانهای و بررسیهای میدانی گردآوری شده و با روش کیفی، تحلیل شدهاند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که موسیقی در دوران تاریخی، هنری است که بیشتر در طبقه حاکم اجتماع رواج داشته و دربار، محل و جایگاهی برای تجمع هنرمندان خبره در زمینه موسیقی بهشمار میرفته و احتمالا هنرمند چیرهدست موسیقی، خود فردی از طبقه فرودست جامعه تلقی میشده است. همچنین شواهد پژوهش نشان میدهد در هر دوره تاریخی، از آلات و ادوات موسیقی خاص استفاده میشده و نواختن سازهای گوناگونی همچون: چنگ، نی، طبل، سرنا، دهل و غیره در نیایشها، مراسم قربانی، عروسی و عزا، بیانگر پیوستگی این هنر با زندگی معنوی و حتی نظامی جامعه وقت بوده است.
خلاصه ماشینی:
همچنین شواهد پژوهش نشان میدهد در هر دورۀ تاریخی، از آلات و ادوات موسیقی خاص استفاده میشده و نواختن سازهای گوناگونی همچون: چنگ، نی، طبل، سرنا، دهل و غیره در نیایشها، مراسم قربانی، عروسی و عزا، بیانگر پیوستگی این هنر با زندگی معنوی و حتی نظامی جامعۀ وقت بوده است.
باتوجه به جایگاه اجتماعی هنر موسیقی، مسئلۀ اصلی اینجاست که تنیدگی و پیوند هنر موسیقی با طبقات اجتماعی و شرایط فرهنگی جوامع ایرانی چگونه قابل تفسیر است؛ که نگارندگان برای بررسی این مسئله، دوران تاریخی ایران قبل از اسلام را مورد پژوهش و مداقه قرار دادهاند.
از اینرو هنر ازجمله موضوعاتی است که از دیرباز توجه پژوهشگران علومی همچون انسانشناسی (فکوهی، 1391؛ بوآس، 1391؛ رامین، 1387؛ رفیعفر، 1381)، باستانشناسی (دارک، 1387؛ کالج، 1383؛ کریستنسن، 1388؛ گیرشمن، 1350؛ نگهبان، 1372؛ هرمان، 1373) و ادبیات (براون، 1345؛ همایی، 1340؛ مشحون، 1373) را به خود جلب کرده است.
همچنین پژوهشهای متعدد در گسترۀ مرزهای فرهنگی ایران سدههای قبل و صدر اسلام، انتقال هنر موسیقی را از ایران به سایر نواحی نشان میدهد؛ بهعنوان مثال: «مولیان» -گوشهای در دستگاه همایون- نام محلهای در بخارا و گوشۀ «خاوران» در دستگاه ماهور، احتمالاً همان منطقهای است در شمال خراسان، شامل نسا و ابیورد که در رباعی منسوب به ابوسعید ابوالخیر نیز از آن یاد شده است: «سرتاسر دشت خاوران، سنگی نیست/ کز خون دل و دیده برو رنگی نیست»3.
این نکته نیز نشان میدهد که موسیقی در دورۀ ساسانی بهحدی از پیشرفت رسیده بوده که توانایی ثبت آهنگها و الحان (گونهای نُتنویسی) توسط خنیاگران و موسیقیدانان وجود داشته است.