چکیده:
مفهوم «نصب»، در ادبیات فقه و تاریخ، نامی آشناست. بررسی جریان نصب بهعنوان رویکردی فرهنگی و سیاسی، اهمیت دارد. این ﺟﺮﯾﺎن ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑـة ﻧﻤﺎدی از اﻧﺤﺮاف ﻋﻤﯿﻖ از ﻣﺒﺎﻧﯽ و اﺻﻮل اﺳـﻼم ﺷﻨﺎﺳـﺎﻧﺪه ﺷـﺪه اﺳـﺖ. ﻓﻘﯿﻬـﺎن اﻣـﺎﻣﯽ، اﺣﮑﺎﻣﯽ ﭼﻮن ﮐﻔﺮ، ﻧﺠﺎﺳﺖ، ﺣﺮﻣﺖ ازدواج و ﺑﺴﯿﺎری از دﯾﮕـﺮ اﺣﮑـﺎم ﮐـﺎﻓﺮ ﺣﺮﺑـﯽ را ﺑـﺮ ﻧﺎﺻبی بار کردهاند. اینکه نصب، در ادواری از ﺗارﯾﺦ ﮔﺬﺷـتة ﻓـﺮق و ﻣـﺬاﻫﺐ ﺑﻠﮑـﻪ ﺳـﺎﯾﺮ ادﯾﺎن، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺑﺰاری برای ﻃﺮد ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن ﻓﮑﺮی و ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣـﯽﺷـﺪه و ﻫﻤـﻮاره ﻣﻨﺸﺄ ﻧﮕﺮاﻧﯽ بوده است و آسیبها و ضررهای جدّیای را به کیان مذهب و دیانت وارد ساخته است؛ لذا این مقاله با مراجعه به آرای فقهای شیعه درصدد ارائة گزارشی تاریخی ـ فقهی در معرفی مصادیق ناصبی است و شناخت مصادیق ناصبی از لابهلای تالیفات فقهای شیعه، بر شناخت جریان ناصبیگری، خصوصا در مکه و در ایام حج تاثیر بسزایی دارد، تا دایرة کفر و طرد هم، بر اساس معیار درستی مشخص گردد.
Dialogue plays a significant role in the strategy of approximation of different religions and sects. Dialogue in this age, especially during the Hajj and pilgrimage, when millions of people of different nationalities come together, can provide a suitable space for informing and conveying messages to one another and an opportunity to identify and understand the ideas and beliefs of the other parties and to follow the strategies of intellectual interaction and exchange of views and opinions. Undoubtedly, scientific discourses, reasonings, and debates based on logic and ethics can be the best ways to discover the truth. In the meantime, religious teachings have often expressed the principles and practices of dialogue and how to communicate effectively in a variety of ways, the most notable of which are: <br />The most important principles that Islam outlines for interaction and dialogue are the principle of justice, the principle of man’s dignity, the principle of freedom of thought and opinion, and the principle of rejection of fanaticism and racism.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس گفته شده: «دشمنى و کینه نسبت به أئمّه: که از آن به «نصب» تعبیر شده، حرام، بلکه موجب کفر و نجاست فرد ناصبى است» (جمعی از پژوهشگران، 1426ق، ج1، ص70)؛ ج) دشمنی با دوستداران ائمه: ؛ در برخی روایات آمده است که دشمنان پیروان و دوستداران ائمه: نیز ناصبی هستند؛ بهطور مثال امام صادق7 به یکی از شیعیان فرمودهاند: «ناصبی کسی نیست که با ما اهل بیت دشمنی میورزد؛ چون امروز کسی را نمییابی که بگوید من دشمن محمد و آل محمد هستم.
بنابراین، اصلیترین معیار در شناخت ناصبی، ابراز و اظهار کینه و بغض آنها نسبت به اهل بیت و آشکار کردن دشمنی با علی7 است (حلّی، 1379ق، ج1، ص467ـ 468) لذا برخی از فقها فرمودهاند هر نوع مخالفت و دشمنی ظاهری نصب شمرده میشود (صافی گلپایگانی، 1427ق، ج2، ص203).
بررسی این مصادیق در تألیفات فقه شیعه برای تمایز گذاشتن بین دشمن واقعی اهل بیت و شیعهبا غیر آنها بوده است تا پیروان ائمه: با شناخت درست دشمنان، درصدد دفع توطئههاو نقشههای آنان برآیند و میان آنان و اهل سنت حقیقی، تفاوت قائل شوند.
در دوران امام سجاد7 نیز برخی بهعنوان ناصبی نامشان ذکر شده است؛ برای نمونه، کشّی، سعیدبن مسیّب را از حواریون علیبن حسین7 معرفی کرده، اما شیخ مفید او را مخالف امام سجاد7 میداند و حتی از او اقوالی برخلاف مذهب ائمه: نقل کرده است.
ب) نواصب قرن دوم و سوم هجری بارزترین مصادیق ناصبی در این دو قرن، حاکمان بنیعباس بودند که در تألیفات فقهی شیعه از آنان با عنوان ناصبی نام برده شده است؛ مانند متوکل، به خاطر دشمنی با اهل بیت: ، و هتک حرمت مرقد اباعبدالله7 (حلّی، 1379ق، ج1، ص467).