چکیده:
زمینه. مسئله نیازمندی پیوسته جهان به خدا، و ضرورت حضور فاعلی و نقش خدا در کار عالم پس از آفرینش، از جمله مسائل اساسی الهیات در شمار است.
هدف. این پژوهش تلاش میکند مسئله یادشده را در پرتو آیات قرآن و تحلیل عقلی حکمی بررسی نماید.
روش. روش انجام این پژوهش کاربرد تحلیل عقلی، تفسیر و تحلیل گفتمانی توصیفات قرآن از نقش و حضور فاعلی خدا در جهان و نیاز دائمی جهان به خداست.
یافتهها. بر اساس توصیف قرآن از رابطه خدا با جهان، همسو با تحلیل عقلی حکیمان مسلمان از امکان ذاتی و فقر وجودی ممکنات، جهان هستی نه یک حدوث تاریخی، بلکه عالمی سراپا نیاز و پیوسته در حال حدوث و متکی بر خدای قیوم است.
نتیجه. خدای قرآن هماره در متن جهان حضور فاعلی دارد و عالم هستی و تکتک پدیدههای آن، دائم در حال حدوث و تکوّن جدید و پیوسته نیازمند به خدای هستیبخشاند.
ield. The issue of the continual need for God in the universe, and
the necessity of the subjective presence of God and the role of
God in the work of the universe after creation, is one of the
fundamental issues of theology.
Goal. This study attempts to investigate this issue in the light of
Qur'anic verses and rational intellectual analysis.
Method. The method used in this study is the application of rational
analysis, interpretation and discourse analysis of the Qur'anic
descriptions of the role and subjective presence of God in the world
and the world’s constant need for God.
Findings. According to the Qur'an’s description of God’s relationship
with the world, in line with the rational analysis of Muslim scholars of
the inherent possibility and the existential need of creatures, the
universe is not a historical occurrence; rather, the universe is in
constant need of reliance on the subsistent God.
Result. The God of the Qur'an has always been present in the context
of the world, and the universe and its individual are constantly in
occurrence and new transformation and always in need of God
خلاصه ماشینی:
بر اساس توصیف قرآن از رابطه خدا با جهان، همسو با تحلیل عقلی حکیمان مسلمان از امکان ذاتی و فقر وجودی ممکنات، جهان هستی نه یک حدوث تاریخی، بلکه عالمی سراپا نیاز و پیوسته در حال حدوث و متکی بر خدای قیوم است.
3. فقر وجودی و هویت تعلقی مسئله حضور فاعلی مستمر خدا را متکلمان و فیلسوفان، از این منظر بررسی کردهاند که ملاک نیاز ممکن به علت چیست؟ اگر حدوث و پیدایش است، پس وجود به هستی آمده را دیگر چه نیازی به علت است؟ اینجا کسانی که حدوث را مناط نیاز به علت ارزیابی میکردند، با این چالش بزرگ مواجه بودند که جهان هستی پس از آفرینش چه نسبتی با خدا دارد و خدا چه نقشی در عالم دارد؟ چنان که اشاره شد، تحلیل بیشتر فیلسوفان مسلمان در مناط نیاز مستمر پدیدههای هستییافته به واجب بالذات، معطوف به «امکان ذاتی» بود.
با توجه به این تحلیل که هویت عالم طبیعت را عین تجدد و سیلان میداند و «حرکت» را مفهوم منتزع از وجود مادیات میشمارد، نه امر عارض بر آن، آشکار شد که ارتباط این جهان به علت ثابت موجه و معقول است و سخن اساسی این مقال آن است که خدای قرآن همچنان که اقتضای براهین گوناگون عقلی نیز آن است، خدای دائمالحضور در متن هستی و پیوسته در کار آفرینش است و جهان دمادم در حدوث نو است: ( کل یوم هو فی شأن( کتابشناسی ابن سینا، حسین بن عبداللٰه، الاشارات و التنبیهات، قم، دفتر نشر کتاب، 1403 ق.