چکیده:
نکته مهم و اساسی در مورد انسان و حرکتش در مسیر تربیت و رشد این است که آنچه در رابطه با او مدّنظر قرار میگیرد، باید با توجه به حقیقت وجودی و با لحاظ تمام ابعاد وجودیاش باشد تا مسیر صحیحی برای رسیدن به غایت حقیقی وی ترسیم گردد. یکی از ابعاد وجودی انسان استعداد اوست. از این رو در این تحقیق به دنبال تبیین کامل و دقیق از مفهوم «استعداد» به عنوان یکی از مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت هستیم. این تبیین بر اساس آیات قرآن کریم، تفسیر المیزان، تفسیر صدرا و اتکا به مبانی و اصول حکمت متعالیه به ویژه اصالت وجود، حرکت جوهری و وحدت تشکیکی است. روش این پژوهش تحلیل مفهومی و تحلیل محتوای کیفی است. بنا بر یافتههای پژوهش، استعدادهای آدمی اموری مجزا از یکدیگر نیستند و تفکیک ذاتی و ماهوی ندارند، بلکه آنها در واقع یک حقیقت تدریجی هستند که با پیدایش هر مرتبه از این حقیقت، زمینه برای ظهور برخی مراتب دیگر فراهم میشود و زمینه ظهور برخی دیگر از میان میرود. به این ترتیب، استعداد از یک جهت علت رشد و از جهتی دیگر معلول رشد محسوب میگردد. یک مرتبه از هر استعداد، ذاتی و مراتب بعدی آن اکتسابی و افاضهای است. استعدادها بنا بر نیاز و حال انسانها به آنها داده میشود و در نهایت کمال استعدادهای خیر است که کمال رشد انسان محسوب میگردد.
he important thing about a human being and his or her
movement in the path of education is that what is considered in
relation to him or her must be in accordance with the Truth of Being
and taking into account all his dimensions in order to draw the right
path to its true end. One of the existential dimensions of man is his
talent. Therefore, in this research, we seek a thorough and accurate
explanation of the concept of “talent” as one of the basic concepts of
education. This explanation is based on the verses of the Holy Qur'an,
the interpretation of al-Mizan, the interpretation of Sadra, and the
reliance on the principles and fundamentals of transcendent wisdom,
in particular the reality of existence, the quintessential movement and
the doubt unity. The research method is conceptual analysis and
qualitative content analysis. According to the findings of the study,
human talents are not separate from one another and are not inherently
distinct but they are in fact a gradual truth that with each emergence of
this fact provides the ground for the emergence of some other and the
field of the emergence of others disappears. Hence, talent is seen as a
cause of growth in one sense and a caused of growth in another. Once
every talent is inherent and the next it is acquired and imparted.
Talents are given to human beings according to their needs and
abilities, and in the end it is the perfection of good talents that is the
perfection of human development.
خلاصه ماشینی:
در جمعبندی مطالب بالا چنین برداشت میشود که در آیات قرآن کریم به صورت کلی از استعداد سخن به میان آمده است و امکان وجود و پدیدآیی استعدادهای مختلفی در انسان متصور است، حتی بدون اشاره به اینکه چه استعدادی خواهد بود؛ برای نمونه در حوزه رفتاری به طور کلی استعداد خیر و شر مطرح میشود که هر یک از این دو نوع از استعداد، خود میتواند شامل بسیاری از استعدادهایی که به طور جزئی در روانشناسی بیان شده، گردد؛ به علاوه اینکه به طور ضمنی انواع استعدادهایی که به نحو جزئی متصور است نیز در آیات مورد مشاهده میشود.
مؤید تدریجی بودن برخی استعدادها این کلام علامه طباطبایی است که در تفسیر خود به طور ضمنی به آن اشاره میکند: «انسان از همان روزهای اول که جان در کالبدش دمیده میشود، واجد شرایط تکلیف به کسب عقاید حق و انجام اعمال صالح نیست، بلکه این استعداد و دارا بودن شرایط تکلیف به طور تدریج در وی پدید میآید» (طباطبایی، 1374: 7/248).
با وجود تمام مطالب بالا، نکته دیگری که با نظر به آیات میتوان ادعا نمود این است که زمانی که استعدادهای خیر انسان باطل شود، ممکن است تأثیر افراد و جامعه برای پیشروی به سوی رشد به صفر برسد؛ زیرا ( لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم أعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها أولئک کالأنعام بل هم أضل( (اعراف/ 179)، این در مرحلهای است که قوای نفس به کلی تحلیل رفته و در خدمت عوامل شر و شیطانی است.