چکیده:
بر اساس آیاتی متعدد، تقدیر و قبض و بسط روزی به مشیت الهی است. این آیات ممکن است نوعی جبرگروی اقتصادی را به ذهن متبادر سازد و این پرسش را ایجاد کند که آیا مقدار رزق، از پیش تعیین شده است؟ و در این صورت، آیا عناصری مانند کار و تدبیر یا عوامل معنوی میتواند «سقف» رزق «مقدر» را افزایش دهد؟ تحلیل آیات و روایات مرتبط نشان میدهد که رزق به سان دیگر مقدرات، به دو نوع محتوم و غیر محتوم تقسیم میشود. رزق محتوم در بخش مقدرات حتمی انسان جای میگیرد، ولی رزق غیر محتوم ممکن است با ترک طلب و تدبیر یا ناشایستهای رفتاری از دست برود. نقش انسان در افزایش یا کاهش رزق خود در محدوده رزق غیر محتوم، انگاره جبرگروی اقتصادی را منتفی میسازد، اگرچه بخش محتوم رزق، خود نافی تفویض و اختیار مطلق آدمی در این عرصه است؛ ضمن آنکه در این محدوده نیز صرفا قبض و بسط روزی تقدیر میشود و نه فقر و غنا. نسبت دادن رزق به خداوند نیز تایید جبرگروی اقتصادی نیست، بلکه بیانگر توحید ناب در منطق قرآنی است. قبض و بسط رزق در تقدیر الهی، بر اساس مصالح و حکمتهایی است که برای رشد و تکامل انسانها ضرورت دارد؛ از جمله: پیشگیری از ستم و سرکشی، آزمایش، عقوبت، هشدار و مصالح ویژه مومنان. این نوشتار به روش توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته و به پرسشهای یادشده در عرصه تقدیر و قبض و بسط رزق و جبرگروی اقتصادی پاسخ میدهد.
ccording to numerous verses, praise and bidding is a daily
extension of divine providence. These verses may bring some
kind of economic determinism to the mind and raise the question of
whether the value of money is predetermined? The analysis of related
verses and narrations shows that the virtues, like the other verses, are
divided into two types of inevitable and inevitable. The inevitable
sacrifice falls into the inevitable part of human beings, but the
inevitable sacrifice may be lost through abandonment and deliberate
or inappropriate behavior. The role of man in increasing or decreasing
his worth within the limits of the unlikely gift will disprove the notion
of economic determinism, The attribution of God to God is not a
confirmation of economic determinism, but rather a pure monotheism
in Qur'anic logic. Propagation in the divine destiny is based on the
materials and wisdoms necessary for human growth and development,
including: prevention of oppression and rebellion, testing, retribution,
warning, and special materials for believers.
خلاصه ماشینی:
نقش انسان در افزایش یا کاهش رزق خود در محدوده رزق غیر محتوم، انگاره جبرگروی اقتصادی را منتفی میسازد، اگرچه بخش محتوم رزق، خود نافی تفویض و اختیار مطلق آدمی در این عرصه است؛ ضمن آنکه در این محدوده نیز صرفا قبض و بسط روزی تقدیر میشود و نه فقر و غنا.
حال پرسش این است که آیا این عوامل، سقف روزی را افزایش میدهد یا آدمی را به سقف روزی تعیینشده میرساند؟ به دیگر سخن، آیا عوامل یادشده موجب تغییر «مقدرات غیر محتوم» در مورد رزق میشود و سهم بیشتری از امکانات و نعمتها برای فرد تقدیر میشود؟ یا آنکه چونان کار و تلاش، صرفا موجب میگردد آدمی به «رزق مقدر و معین» خود برسد و از آن محروم نگردد؟ تعبیرهای موجود در آموزههای یادشده گوناگون است؛ از برخی واژهها چنین برمیآید که انجام چنین کارهایی موجب رسیدن به رزق مقدر میشود، از جمله عبارت «تجلب الرزق» (کلینی، 1363: 5/133) که گویی رزق تعیینشده و معهود را جلب میکند.
به هر روی، این دو برداشت گرچه ممکن است در مقام عمل برای فرد تفاوت چندانی نکند، چه، در هر دو صورت رزق بیشتری را نصیب فرد میسازد، لیک حداقل تفاوت این دو تحلیل در آن است که طبق برداشت نخست، عوامل معنوی یادشده در عداد کار و تلاش برای کسب روزی قرار میگیرد و طبعا به سان آن، هیچگاه سطح روزی مقدر را افزایش نخواهد داد، یعنی مشمول آیات ( یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر( قرار نمیگیرد؛ چرا که در محدوده فعل آدمی برای کسب روزی مقدر تحلیل میشود، نه در محدوده فعل الهی در عرصه قضا و قدر.