چکیده:
هزارویکشب یکی از قصههای عامیانه شرقی است که چالش مردان با زنان را فراتر از نظام طبقاتی بهتصویر میکشد؛ دنیای این اثر با 360 قصه در هزارویکشب، نگرش واقعی مرد به زن و بالعکس، با رویکردی ماهرانه در جدال نیرو و قدرت مردان و مکر و تزویر زنان و مکار دانستن ایشان است. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلی ـ توصیفی نقش و کارکرد دگردیسی در دو حوزه ساختار و پیام قصه بر اساس روایت اصلی شب اول («بازرگانو عفریت») بررسیشدهاست. حاصل کار نشانمیدهد که در ساختار گسستی هزارویک شب، «وفای به عهد» فرادست به فرودست، محور اثر را شکلداده و در ساختاری تقابلی، «خیانت» دگردیسی را برای اشخاص قصه بههمراهدارد. تقریبا همه نقشآفرینان به اختیار یا به اجبار دگردیسیمییابند یا سبب دگردیسی میشوند تا پاداش اصلی (حفظ جان) تحققیابد. نیز، به سبب تغییر جایگاه قدسی «پادشاه» و «زن» در روایت اثر، اشخاص بر خلاف هنجار قصهها، «مطلق» نیستند و به دلایل مختلف، ویژگی نیکی و بدی را با هم دارند.
خلاصه ماشینی:
پرسش هایی که کوشش می شود در این پژوهش به آن پاسخ داده شود: ۱- نقش قصة «بازرگان و عفریت » در طرح هزار و یک شب چیست ؟ ۲- دو نقش محوری «شاه » و «زن » به عنوان ارکان دگردیسی در ایـن قصـه چگونـه هستند؟ ۳- دگردیسی در «هزار و یک شب » دارای چند گونه است و چه تأثیری در ساختار و محتوای قصه دارد؟ پیشینۀ تحقیق دربارة هزار و یک شب به طور عام از قـرن هجـدهم مـیلادی در فرانسـه و سـپس آلمان و انگلیس پژوهش های فراوانی انجام شده و داستان ها و رمان ها و نمایشـنامه هـای زیادی به اقتفا یا به تقلید از آنهـا پدیـد آمـده اسـت .
از دیگر پژوهش های مرتبط که مشخصا پیکرگردانی در هزار و یک شب را بررسی نموده ، مقالة «اسطوره هـای ترکیبـی پیکرگردانـی در هـزار و یک شب »(۱۳۹۱) نوشتة حسـینی و پورشـعبان اسـت کـه بـه اسـتخراج نقـش آفرینـان فراواقعی و توصیف آنها بر اساس سیمای ایزدان و ایزدبانوان اساطیری توجـه نمـوده و آنها را با این خدایان یونانی و دیگر فرهنگ ها انطباق داده است .
»(عباسی ، ۱۳۹۴، ص ۳۴۳) بجز این ، شیوة دگرگونی / دگرسازی (پیکرگردانی ) هویت قهرمان قصه ها با توجه بـه نوع ادبی روایت که از مجرای ناخودآگاه فردی صادر شده باشد یـا ناخودآگـاه جمعـی ، به اشکال گوناگون سقوط و هبوط از جایگاه اولیـه (فردی /اجتماعی )، جنـون ، اسـتحاله ، مبدل پوشی و چهره پوشی در مراحل اولیة قصه ، برای ورود به دنیای دیگر - که اغلب با جستجوهای روان شناختی در فضاهای درونی همراه است - و صعود به مراحل برتر یـا جایگاه اولیة زیستی فرد یا سقوط از آن جایگاه / مکان دنبـال مـی شـود.