چکیده:
مثنوی مولانا جلاالدین محمدبلخی، عارف و شاعر داستانسرای قرن هفتم هجری،حاوی سرگذشت گروههای بشری با هر طیف اعتقادی و رفتاری میباشد و ویژگیهای روانی ـ رفتاری نوع بشر در آن موشکافانه منعکس شده است و پژوهشگر میتواند با تحلیل محتوای داستانها، شخصیتهای انسانهاراروانکاوی کند.پژوهش حاضر، جنبة کودک در شخصیتهای داستانی مثنوی را تحلیل، و سرنخهای رفتاری و گفتاری این جنبه را برجسته کرده است. مطابق این بررسی، اغلب سرنخهای جنبة کودک که در روانشناسی تحلیل رفتار متقابل مهماند، مانند: خودشیفتگی، توهم، گریه،لجاجت،خشم،تظاهر،حسد،لذتجویی،ترسو...درشخصیتهایداستانی مثنوی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
تحلیل رفتار متقابل جنبۀ کودک در شخصیت های داستانی مثنوی، بر اساس نظریات اریک برن حسین رزیفام ١، علی دهقان ٢، حمیدرضا فرضی چکیده مثنوی مولانا جلاالدین محمد بلخی، عارف و شاعر داستان سرای قرن هفتم هجری، حاوی سرگذشت گروه های بشری با هر طیف اعتقادی و رفتاری میباشد و ویژگیهای روانی ـ رفتاری نوع بشر در آن موشکافانه منعکس شده است و پژوهش گر میتواند با تحلیل محتوای داستان ها، شخصیت های انسان ها را روان کاوی کند.
تحلیل رفتار متقابل را میتوان به نوعی روان شناسی شخصیت و رشد دانست که مراحل رشد را به همراه جنبه های مختلف شخصیت بررسی میکند و نشان میدهد که حالات و رفتار جاری فرد، بر پایۀ کدام جنبه از شخصیت وی حاصل شده است ؟ و ارتباط میان انسان ها از کدام جنبه صادر و به کدام جنبۀ فرد مقابل ، منتهی میشود؟ بنابراین مطالعه در روان شناسی تحلیل رفتار متقابل که علاوه بر نظریات جدید خود، روان شناسی فروید و یونگ و اریک فروم و دیگران را به عنوان زیربنای تئوری خود دارد، حالات مثبت و منفی و خاکستری شخصیت را که در ارتباط متقابل با دیگران هستند، روان کاوی میکند تا فرد خود نیز بداند، چه زمانی میتواند علاوه بر داشتن روانی سالم ، ارتباطی مؤثر و پویا با اطرافیان داشته باشد.
با این که سلامان حکمت های پدر را پسندید، اما اقرار کرد که اختیار دل دست دیگری است : از ملامـت ســخت گــردد کــار عشــق وز ملامــت گــر، فــزون ، تیمــار عشــق (جامی، ١٣٧٦: ١٤٤) مولانا نیز میگوید چنین نصایحی راهی به دیهی ندارند: گفـت هـر مـردی کـه باشـد بـدگمان نشــنود او راســت را بــا صــد نشــان هــر درونــی کــه خیــال انــدیش شــد چـون دلیـل آری، خیـالش بـیش شـد (مولوی، ١٣٨٠، ١: ٢٧٣) بنابراین در مقابل چنین افرادی که خودشیفته اند و در مرحلۀ رشد "من خوب هستم ، دیگران بد هستند" قرار دارند، چاره ای جز سکوت نیست .