چکیده:
کهن الگوها برخاسته از ناخودآگاه جمعی بشر هستند که از دوره های اوّلیه زندگی آنان نشات گرفته اند و
در اسطوره و رویا نمود می یابند. کهن الگو ها، اسطوره ها ورویاها، زبانی نمادین دارند. در گسترة ادبیات
حماسی فارسی، گرشاسپ نامة اسدی طوسی پس از شاهنامه فردوسی، دربردارنده قسمت اعظمی از نمادها و کهن الگوهاست که ریشه در ناخودآگاه جمعی اقوام ایرانی در طول قرون و اعصار داشته است.
جستارتوصیفی – تحلیلی حاضرکوششی است برای نشان دادن، کهن الگوی سفر قهرمانی گرشاسپ که
شخصیّتی اسطورهای است وچگونگی رسیدن وی به فرآیند فردیّت وکمال که براساس نظریه کهن الگویی جوزف کمپیل Joseph campbeLL
بیان شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سفر گرشاسپ تا حدودی زیادی با مراحل سه گانه (جدایی یا عزیمت، تشرّف یا رهیافت و بازگشت) سفر قهرمان در الگوی کمپبل مطابقت دارد. قهرمان پس از گذران هر یک از این مراحل سفر در نهایت به نوعی کمال و خودشناسی می رسد و سرانجام به جامعه خود فضل و برکت عطا می کند
خلاصه ماشینی:
از نظر يونگ ، کهن الگوي قهرمان در واقع ، همان بخش ناخودآگاه روان است يا قهرماني که درون يکايک ما انسان ها وجود دارد و در شکل هاي مختلف ، مانند داستان ، موسيقي، نقاشي و.
از نظر جوزف کمپبل مراحل مختلف زندگي هر انساني نيز گونه اي از الگوي سفر قهرمان است و سفر از نظر وي داراي هفده مرحله است که خود در سه مرحلۀ اصلي جاي ميگيرد که به تحليل و توصيف اين مراحل براساس گرشاسپ نامه ميپردازيم .
ک قائمي ١٩/١٣٨٩: صص ٢٠ -٢١) ضحاک با جادوکردن گرشاسپ و قراردادن موانعي چون تاريکي يا آتش ، بادوابر، غول ، ديو، شيرو فرستادن او به نبرد با اژدها در واقع او را درجاده آزمون ها قرار ميدهد و تحليل سفر قهرماني گرشاسب در گرشاسب نامه اسدي طوسي براساس الگوي سفر جوزف کمپبل / ٨٩ نبرد گرشاسپ با اژدها درشکاوند کوه وسرزمين اژدهايان و پيروزي او برتمام اين موانع به معناي موفقيتش درجاده آزمون هست : زدش برگلو کام و مغزش بدوخت ز پيکان به زخم آتش اندر فروخت زدش پهلوان نيزه اي بر زفر سنانش از قفا رفت يک رش به در دم اژدها شد گسسته به درد برافشاند با موج خون زهر زرد (ص ٧٧: ١و ٦-٥) به اين ترتيب کهن الگوي من (قهرمان ) برناخودآگاه روان خود (سايه ) که به شکل اژدها نمايان ميشود چيره ميگردد و من به کمال و تعالي دست مييابد.