چکیده:
محور اصلی مقالة حاضر نقد و بررسی کتاب نوسازی، تحریم، و تأویل (از شناخت علمی تا هراس از تکفیر) است که محسن آرمین ترجمه و نشر نی آن را چاپ کرده است. در مقالة پیش رو تلاش خواهیم کرد به معرفی مؤلف و دغدغة فکری او، مسئلة بنیادین کتاب، مفاهیم اصلی طرحشده، روششناسی، و تحلیل دادهها بپردازیم. این کتاب مشتمل بر چهار مقاله است: نخست به ضرورت نوسازی دینی بهمثابة یک پیشنیاز برای نوسازی سیاسی؛ دوم دلایل نگاه طردگرایانه به هنر؛ سوم دشوارة تأویل در دوران قدیم و جدید؛ و درنهایت ضرورت تلقی قرآن بهمثابة گفتار بهجای متن، که مهمترین بخش کتاب است، اشاره دارد. این تحقیق آخرین نوشتة انتشاریافتة او درطول حیاتش است که تلاش دارد از نسخة تجویزی خود برای برونرفت از بحران در جوامع اسلامی و تقویت شناخت علمی رونمایی کند. شایان ذکر است، باوجوداینکه ما با یک متن ارزشمند مواجهیم، اما بعضاً کمبودهای روششناختی نیز در آن بهچشم میخورد. بنابراین، قصد داریم ضمن تشریح ایدههای اصلی کتاب نقد و ارزیابی شکلی و محتوایی آن را در دستور کار قرار دهیم.
This paper has focused on reviewing the "Modernization, Sanctions and Interpretation (from scientific knowledge to the fear of Takfir)", written by Nasr Hamed Abu Zayd, and translated by Mohsen Armin and published by Ney publisher in Iran. In this paper, we have tried to introduce the author and his intellectual concerns, the basic problems, main concepts, methodology, and data analysis. This book has four essays: 1) the necessity of religious modernization as a prerequisite of political modernization; 2)the description of the reasons of exclusive vision towards art; 3) the problem of interpretation in the old and new era, and 4) the necessity of considering the Qur'an as discourse rather than as text that is the most important part of the book. This research is the latest Abu Zayd's publication during his lifetime, trying to offer the prescription for solving the crisis in Islamic societies and reinforcing the scientific knowledge. It should be noted that in spite of the fact that the book seems invaluable, there are some methodological deficiencies. Therefore, we intend to explain the main ideas of the book and evaluate it in terms of its form and content.
خلاصه ماشینی:
اين کتـاب مشـتمل بر چهار مقاله است : نخست به ضرورت نوسازي ديني به مثابۀ يک پيش نياز بـراي نوسـازي سياسي؛ دوم دلايل نگاه طردگرايانه به هنر؛ سوم دشوارٔە تأويل در دوران قديم و جديـد؛ و درنهايت ضرورت تلقي قرآن به مثابۀ گفتار به جاي متن ، که مهم تـرين بخـش کتـاب اسـت ، اشاره دارد.
در اين جا ابزار تأويل اعتزالي يعني دو علم معاني و بيان به مدد عبده ميآيـد تـا از درون منطوق ثابت و لايتغير معناي متن را بگشايد، اما نکتۀ شايان توجه ايـن کـه عبـده زبـان معاصر را جايگزين زبان قديم ميکند و در يک هم جواري که فينفسه معنادار اسـت بـه دو علم سنتي بلاغت ، علم معاني و علم بيان ، نام جديد «علم روش ها» را مـيدهـد.
اين کاسـتي از آن جهـت حـائز اهميـت اسـت کـه بنـابر گفتـۀ مؤلـف ، مهم ترين و جديدترين مبحث کتاب مقالۀ چهارم با عنـوان «گـذار از مـتن بـه گفتـار در تأويـل قرآن » است که ضرورتاً ميبايست در پشت جلد به آن اشاره ميشد.
باتوجه به اين کـه توضـيحات مؤلـف و مترجم و هم چنين معادلات انگليسي و عربي نيـز در پانوشـت صـفحات درج شـده اسـت ، بنابراين ، مخاطب بعضاً با پانوشت هاي مطول و غيرهم گون مواجه ميشود کـه ايـن موضـوع توجه را از متن اصلي و موضوع موردبحث منحرف خواهد کرد.
بنابراين ، واضح است که اگرچه مؤلف از تفکيک هاي غيـرروش منـد و ايدئولوژيک ميان اسلام و مسلمانان هم چون آراي سيدجمال و عبده در شـعار بازگشـت بـه خويشتن انتقاد ميکند، خود نيز در دام بلاتکليفيِ روش شناختي ميان تفکيک يا عدم تفکيـک گرفتار ميشود.