چکیده:
تُعتبَر القهوة بمثابة المشروب الاجتماعی الذی مرّت بها التطوّرات الدلالیّة فی إطار طقوساتها الثقافیّة وتوظیفها الأدبی من العصر العثمانی إلی العصر الحدیث. لقد حظیت القهوة بمکانة بارزة عند درویش حیث یعطیها الشاعر بُعداً دلالیّاً عبر سیاقها اللغوی ومصاحبتها اللفظیّة مع کلمات کـ الصباح، والمساء، والجغرافیا والید. یجسّد درویش "القهوة العربیّة" فی داخل النصّ الشعری للإشارة إلی مدی علاقتهما وتوظیفها غیر المألوف وأیضاً تجربته الشعوریّة والواقعیّة فی إزاء الجغرافیّة الوطنیّة والأرض والثقافة العربیّة وأحواله الوجدانیّة. یستلهم الشاعر من القهوة بوصفها المادّة الثریّة الخصبة لإحیاء الذکریات الماضیّة وتبیین الهویّة وذات الفلسطینی المقاوم الذی یناهض أمام التشرّد والنفی والاستعمار. اعتمد هذا المقال حسب المنهج الوصفی–التحلیلی علی دراسة أبعاد دلالیّة للقهوة ومتعلقاتها التی تمثّل مدی تعایش درویش بهذا الموروث الشعبی ضمن الوقوف علی عینیّات من الشاعر. أوحت نتائج الدراسة إلی أنّ القهوة تقع جسراً رابطاً للتفاعل بین درویش وبین نبض الشعب وروحه وکیانه وتنبع دلالاتها عن مدی تعلّق الشاعر بالماضی، والحاضر والمستقبل لإحیاء الهویّة العربیّة ومناهضة الاستعمار فی ظلّ المقارنة حیث یجعل الشاعر، الحاضر منتمیاً إلی جذوره التاریخیّة. یکشف درویش عبر القهوة عن الدلالات الوطنیة، والخلجانات الرّوحیّة والحُبّ فی إطار سیاقها الشعری وأیضاً یبیّن أنّ توصیف المقهی فی أشعاره لاینحصر علی المکان الکلاسیکی لشرب القهوة بل کعنصر من عناصر النقد الاجتماعی والنفسی لاهتمام الشعب بتراثهم وهویتهم القومیّة.
قهوه به عنوان یک نوشیدنی اجتماعی از دوره عثمانی تاکنون از نظر دلالتهای معنایی دستخوش تغییراتی شده و این دگرگونیها در چهارچوب اداب و رسوم فرهنگی و کاربرد ادبی روی داده است. این واژه در شعر محمود درویش جایگاه ویژهای دارد و در سیاق شعر در کنار کلماتی از قبیل صبح، غروب، جغرافیا و دست، معنای جدیدی به خود گرفتهاست. شاعر با بهکارگرفتن «قهوه عربی» به بیان تجارب واقعی و یا احساسات و احوال درونی خویش و نیز بازنمایی خاطرات گذشته میپردازد و مفاهیم وطن، سرزمین و فرهنگ عربی را به تصویر میکشد. او همچنین هویت فلسطینی را برای خواننده ترسیم میکند که درگیر مبارزه با اوارگی و تبعید و استعمار است. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی تحلیلی میکوشد تا با بهرهگیری از برخی اشعار محمود درویش، جنبههای معناشناسی قهوه و واژههای مربوط به ان را بازگو کند. این واژهها همزیستی شاعر با این میراث تودهپسند را به تصویر میکشند. نتایج نشان داده قهوه همچون پل ارتباطی میان شاعر و ملت است و مفاهیم مربوط به ان، تعلق شاعر به گذشته و حال و اینده را ترسیم میکند و هویت عربی و مبارزه او با استعمار را نشان میدهد. درویش بر ان است تا زمان حاضر را با پیوند دادن به ریشههای تاریخی بازسازی کند. او بهواسطه قهوه، در سیاق شعری خود به مواردی ازجمله ملیگرایی، تنشهای درونی و عشق اشاره دارد و معتقد است که امروزه قهوهخانه یکی از ابزارهای نقد اجتماعی است که مردم را به پاسداری از میراث و هویت قومی خویش فرامیخواند.