نویسنده: بهادر وند، فانوس؛
مرداد 1380 - شماره 42 (5 صفحه - از 24 تا 28)

"ص 8 مجله نمایش-ایشان در تحلیل شخصیتهای نمایشنامه عروسی خون،پرسش درستی را مطرح میکند اما جواب درستی به آن نمیدهد برخلاف نمایشنامه برناردا آلبا،که همه شخصیتها نام مشخصی دارند، در عروسی خون قهرمانان فاقد نام هستند و ما آنها را با عنوان،داماد، عروس،پدر عروس،مادر داماد،زن لئوناردو،مادرزن لئوناردو و کلفت، همسایه،دختر جوان و... راستی چرا؟آیا لورکا سهوا چنین کرده و افراد را با صنف، تیپ و جایگاهشان مشخص کرده یا هدف دیگری دارد؟آیا تنها موجود زنده،خوندار،پویا و بالنده نمایشنامه لئوناردو است و بقیه سایههایی هستند که چندان اهمیتی ندارند؟به نظر نمیرسد چنین باشد، پس چرا لئوناردو و را از سایرین جدا کرده،حتی عروس هم اسم ندارد و ما از ابتدا تا انتها او را به نام عروس میشناسیم،آنان هریک شخصیت مستقل،مشخص و متمایزی دارند. آنچه مرا ناراحت میکند این است که زمینهای ما از هم جدا افتادهاند،دوست دارم که همه چیز را باهم داشته باشم و در چند سطر بعد میگوید:اگر میتوانستم با بیست تا گاو نر خودم تاکستانهای شما را به این طرف میآوردم. از سوی دیگر عروس نیز منتظر مانده تا خواستگار مناسبی پیدا کند که شرایطش مورد قبول خانواده باشد: لئوناردو:نمیخواهم بیشتر در این باره حرفی بزنم،خونم به جوش میآید و فریادم این کوهها را میلرزاند. لازم است به این نکته مهم اشاره شود که لورکا از ستم مضاعفی که بر زنان تحمیل میشده رنج برده و آن را در نمایشنامههایش آورده است،اما به این نکته مهم توجه داشته است که برخی از زنان مانند مادر داماد در عروسی خون و مادر دخترها در خانه برناردا آلبا از مدافعان این ستم مضاعفند و نه تنها به آن اعتراضی ندارند بلکه در حفظ و پاسداری از این تفکر هم میکوشند."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)