چکیده:
سلامت اجتماعی عبارت است از ارزیابی توانایی انجام مؤثر، کارآمدی عملکردها، مهارتها و نقشهای اجتماعی فرد در جامعه تعریف می شود. هدف از نوشتار حاضر ارزیابی وضعیت سلامت اجتماعی زنان شهر فردوس بوده است. این تحقیق بر مبنای نظریه کییز و با روش پیمایشی از نوع توصیفی انجام شده، جامعه آماری آن را زنان20 تا 45 ساله شهر فردوس در سال 1395 تشکیل میدهند که براساس فرمول کوکران 304 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد شده سلامت اجتماعی کییز است؛ و میزان آلفای کرونباخ آن برابر با 724/0 در حد متوسط بدست آمده است. نتایج نشان داد که میانگین سنی بین گروه سنی 20 تا 24 ساله بیشتر از سایر گروهها بوده است؛ و 66% جامعه زنان متأهل و در حدود 42% زنان تحصیلات دانشگاهی داشتهاند .در بین متغیرهای زمینهای مورد سنجش در این پژوهش، میزان درآمد ماهیانه خانوار رابطه معناداری با سلامت اجتماعی داشته است. میانگین بهرهمندی زنان از شاخصهای سلامت اجتماعی در حد متوسط رو به بالا (64%) بوده است. از میان میانگین مؤلفههای سلامت اجتماعی به ترتیب انطباق اجتماعی (39/24%)، پذیرش اجتماعی (71/22%)، شکوفایی اجتماعی (44/21%)، انسجام اجتماعی (41/19%) و سهمداشت اجتماعی (41/16%) حائز اهمیت بوده است. با توجه به نتایج باید اشاره به این کرد که وضعیت سلامت اجتماعی زنان در راستای توانمندی ها،عملکردها،سطوح مهارت های اجتماعی و نقش های جمعی زندگی از موقعیت مناسب و روبه بالایی برخوردار است.
People's performance through coherent behaviors, adaptability, and acceptance, sharing and flourishing promotes quality of life and produces social health. The purpose of the present paper is to evaluate the social health status of Ferdowsi women as a society whose citizens' life structure has been transitioning from the traditional situation. The statistical population of the study consisted of 20-45 year-old women in Ferdows city in 2016. Based on Cochran formula, 304 people were selected by simple random sampling. The tool of collection was standardized Keyes social health questionnaire; Cronbach's alpha coefficient was 0.724. The results showed that the mean age between the age groups of 20 to 24 years was higher than the other groups; %66 of married women and about % 42 of women had university education. Among the underlying variables measured, monthly household income had a significant relationship with social health in this study. The mean score of women benefiting from social health indicators was above average (%64). Among the mean components of social health were social conformity (%24.39), social acceptance (%22.71), social actualization (%21.44), social coherence (%19.41) and social Contribution (%16.41), respectively has been important. According to the results of social education, facilitating the process of participation and encouragement of women to participate in social, political, voluntary behaviors, social support, implementation of cultural and social indicators, etc. to promote social health and empowerment the capacities of women seem necessary.
خلاصه ماشینی:
بر این مبنا پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به سؤالات زیر است: بهرهمندی زنان شهر فردوس از مؤلفههای شاخص سلامت اجتماعی چقدر است؟ و رابطه معناداری بین ویژگیهای جمعیت شناختی جامعه مورد مطالعه با این متغیر وجود دارد؟ پیشینه تحقیق پژوهشهایی که تاکنون در ارتباط با موضوع مورد مطالعه، در داخل و خارج از کشور انجام شده است، به اختصار از این قرارند: فیروزبخت، ریاحی و تیرگر (1396) در مقالهای با عنوان «عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعي زنان: يک مطالعه مروری در مجلات فارسی» نشان میدهند که عوامل فردي ماننــد اشتغال، تحصيلات و وضعيـت اجتماعـي- اقتصادي بـر سـلامت اجتماعــي زنان تأثیرگذار است که از این میان، اشتغال زنـان تأثیـری دوسـویه بـر سـلامت آنـان دارد.
در نهایت شایان ذکر است که مفهوم حاضر بهعنوان شاخصی از مباحث برنامهریزی رفاه اجتماعی شهروندان میتواند سهم عمدهای در حل مسائل اجتماعی جامعه بالاخص برای این گروه اجتماعی داشته باشد، با توجه به اینکه محققان به توصیف و سنجش مؤلفههای این شاخص در جامعه سنتی فردوس نپرداختهاند و سازمانهای ذیربط نیز چه در سطح محلی و چه استانی، برنامهریزی خاصی در این رابطه نداشتهاند، لذا توصیف و تفسیر وضعیت مؤلفههای این متغیر میتواند در راستای برنامهریزیهای روانی و اجتماعی زندگی زنان این شهر برای بسترسازی تحولات مثبت اجتماعی و سلامت پایدار و حل مشکلات و معضلات اجتماعی در جهت توسعه پایدار این جامعه سنتی نقش بارزی داشته باشد.