چکیده:
از دیرباز پدیده فرزندپذیری یا فرزندخواندگی در ایران همواره به اشکال گوناگون وجود داشته و طبق قانون جدید فرزندخواندگی مصوب 1392 دختران و زنان مجرد واجد شرایط نیز میتوانند به شکل قانونی سرپرستی فرزند بیسرپرست یا بدسرپرست را به عهده بگیرند. اکنون این سؤال مطرح است که چه ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی در نگرش این گروه از جامعه نسبت به فرزندپذیری مؤثر است؟ هدف این تحقیق سنجش نگرش دختران و زنان مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران به فرزندپذیری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و شناسایی مؤلفههای مؤثر بر نگرش جامعه آماری تحقیق، بهمنظور شناسایی و کاهش موانع متعدد و افزایش عوامل مؤثر بر نگرش به فرزندپذیری این گروه از اعضای جامعه است. این تحقیق همبستگی به روش پیمایشی انجام شده است. براساس جدول کرجسی و مورگان 365 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. روایی پرسشنامه از نوع محتوایی و صوری است که توسط متخصصین در این زمینه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به تأیید رسیده است. نتایج نشان میدهد مؤلفههای میزان دینداری بیشترین تأثیر و عضویت در گروه مرجع غیرنهادی (در زمینه رفع مشکلات روحی و روانی) کمترین تأثیر بر نگرش به فرزندپذیری را دارند.
The phenomenon of childbearing or adoption in Iran has always existed in various forms since a long time ago. According to the Recent Adoption Law approved in 1392, eligible girls and single women can also legally adopt homeless and parentless children. A question is raised concerning the socio-cultural features affecting the attitude of the aforesaid community towards child adoption. The objective of the research is to measure the attitudes of 30- to 50-year-old girls and single women living in Tehran towards adopting homeless and parent less children. The applied purpose of the project is to identify the factors affecting the attitude of the research population in order to identify and reduce the different barriers and increase the factors affecting the attitude towards the child adoption. The survey method is a correlational type. 365 people out of whom were selected by random sampling based on Krejcie and Morgan Table. The content and facial validity of the questionnaire has been confirmed. According to the findings of the study, the factors of religiosity and membership in the non-institutional reference group (in terms of mental and psychological problems) have had, respectively, the highest and the least effect on the attitude towards child adoption.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ترکيب جمعيت کشور و وجود ١۴٩۶ کودک بي سرپرست و بدسرپرست و ١۵٧٣٩۶ دختر و زن مجرد ٣٠ تا ۵٠ ساله ساکن تهران براساس آمار سـازمان بهزيسـتي و سرشـماري سـال ١٣٩۵ کشور از يک سوي و تصويب قانون جديد فرزندخواندگي در سال ١٣٩٢ از سوي ديگر، اين سؤال مطرح است که کدام مؤلفه هاي اجتماعي −فرهنگي بر نگرش دختران و زنان مجرد نسـبت بـه فرزندپذيري مؤثر است ؟ ٢.
پايان نامه منا مرادخان با عنوان «بررسي نهاد سرپرستي کودک توسط زنان مجرد در نظام حقوقي ايران » در دانشگاه تربيت مدرس (١٣٩۴) با رويکردي حقوقي انجام گرفتـه اسـت و پژوهشـگر در اين تحقيق با روش توصيفي −تحليلي به سؤال اصلي تحقيق يعني شرايط زنان مجرد براي سرپرستي از کودک و همچنين نيازهاي کودک تحت سرپرستي به اين نتيجه رسيده است که سرپرستي کـودک توسط زنان و دختران مجرد با در نظر گرفتن تعريف خانواده بهنجـار در جامعـه امـروز بـا فلسـفه و هدف اصلي ايجاد قانون حمايت از کودکان بي سرپرست و بدسرپرست که حمايت از منافع عاليـه کودک است ، منافات دارد.
نتايج آزمون پيرسون نشـان مي دهـد کـه ميان گرايش زنان و دختران مجرد به ارزش هاي فمينيستي بـا ضـريب معنـاداري ٠/٠٠٣ و ضـريب همبستگي ٠/٢٠٣ رابطه معنادار و مستقيمي با نگرش به فرزندپذيري دارد؛ فرضيه چهارم پژوهش بيان ميکند که بين گروه مرجع نهادي و غيرنهادي مورد نظر پاسخگويان با نگرش آنها به فرزندپذيري تفاوت معناداري وجود دارد.