چکیده:
شهر، کلانشهر، زمین، قلمرو، و حتی مقیاسهای کوچکتر «ابنیه، راهها، میدانها، محلهها، و...» با سابقۀ تاریخی خود متاثر از پدیدۀ زمان، لایههایی از تاریخ را با خود حمل میکنند. لایههایی از تاریخ با مقطع طولی یا عرضی از شهر که به واسطۀ آن میتوان خطوط تصویری بهجایمانده را بازخواند و آواهای خاموش و نشنیدۀ آنها را شنید. بدیهی است که هرقدر میزان قدمت و سابقۀ تاریخی مکان بیشتر باشد، به همان نسبت انباشت لایهها نیز افزایش خواهد یافت. میتوان دوگانههایی از شادکامی و غمگینی، زندگی و مرگ، فقر و ثروت، صمیمیّت و خیانت، معصومیّت و گناهکاری، و... را در فرازهای شاخص از هریک از این لایههای تاریخی بازشناخت. هر لایهای شاهد گذر زمان است. هریک از لایههای تاریخ افشاکنندۀ بخشی از قلمروهای واقعی در زمانۀ خاص و در طول زمان است.
زمانی که فضاها، «درهمآمیخته، بازسازی، یا دوباره الگوسازی» میشوند، آثار لایههای قبلی همچنان باقی میمانند. به این سبب، مسیر پرپیچوخمی در لایههای تاریخی هست که از طریق آن هر متخصصی میتواند بنا بر دانش خود لایهها را کاوش و بازخوانی کند، این اقدام از طریق «لایهنگاری» میسر خواهد شد و سبب نمایانی لایههای تاریخی میشود. با این تاکید که هر لایهای قلمرو خاص خود را دارد و منتج از فرایندهای مختلف همزمانی و در زمانی است. قلمرو امروزی، چون همیشه، متاثر از عوامل تاریخ زیست سرزمینی (فرهنگ)، اقلیم سرزمین (طبیعت)، و تحول فن و فناوری در زمان و در زمانه است که ردّ خود را بر پیکره، سیما، چهره، و نیمرخ قلمرو و مکان گذاشتهاند. هدف از این پژوهش، شناساندن رویکرد لایهنگاری در تبیین و شناخت شهر است. روش پژوهش در مقالۀ حاضر کیفی و با تحلیل محتوایی برای تبیین روش لایهنگاری شهری است. مقاله مروری بر رویکرد لایهنگاری شهری است، روشها و نتایج گویای آن است که این روش را میتوان برای شناخت شهرهای کهن و حفظ تداوم تاریخیشان به کار بست.