چکیده:
رواج و گسترش تصوف در ایران بعد از حمله مغول، نزدیکی تصوف و تشیع به هم و در نهایت تلفیق این دو با هم از جمله ویژگیهای منحصر بفرد مذهبی ایران در سدههای هفتم تا نهم هجری میباشد. حضور قبایل بیابانگرد مغول در ایران و ظلم و ستمهای مذهبی و اقتصادی آنها به مردم ایران در این دوره، زمینه شکلگیری نهضتهای شیعی- صوفی از جمله نوربخشیه و مشعشعیه را بهوجود آورد. این جنبشها در پی مقابله با ظلم و ستم و بیعدالتی و در نهایت تغییر وضع موجود بودند. با توجه به ویژگیهای مذهبی ایران در این برهه زمانی و انتظار اکثریت جامعه برای ظهور مهدی موعود، رهبران این جنبشها توانستند با استفاده از شباهتهای اسمی و ظاهری و همچنین با تکیه بر نسب خود، ادعای مهدویت را مطرح کنند و خود را به عنوان مهدی موعود به جامعه معرفی نمایند و نکته جالب اینکه در جامعه آن روز ایران با استقبال گسترده روبرو شوند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ویژگیهای مذهبی ایران در این برهه زمانی و انتظار اکثریت جامعه برای ظهور مهدی موعود، رهبران این جنبشها توانستند با استفاده از شباهتهای اسمی و ظاهری و همچنین با تکیه بر نسب خود، ادعای مهدویت را مطرح کنند و خود را به عنوان مهدی موعود به جامعه معرفی نمایند و نکته جالب اینکه در جامعه آن روز ایران با استقبال گسترده روبرو شوند.
بنابراین از نظر سنخشناسی، شناخت این جریان مذهبی جهان اسلام اهمیت خاصی دارد و به اینکه در حد افراطی خود خدا انگاری مهدی منتظر را در پی داشت، ولی همیشه پشتیبان تحقق هر چه زودتر آمدن او بهگونه یک نفر شاه بود یعنی سنت شیعی اثنی عشری.
در ایران دوره صفوی فرقه نوربخشیه نتوانست پایگاهی برای خود ایجاد کند و به کشمیر پناه برد که یکی از شاگردان پسر نوربخش به آنجا مهاجرت کرده بود(هالم، 1385: 148).
به همین دلیل است که ما شاهد ظهور جنبشهایی با صبغه مهدوى و هزارهاى هستیم، چرا که برقراری عدالت اجتماعی با مهدی موعود امکان پذیر بود و رهبران جنبشهایی چون مشعشعیه و نوربخشیه با زیرکی خاصی درصدد پاسخ به نیاز جامعه بودند که در نهایت با استفاده از این حربه طرفداران زیادی را به خود جلب کردند.
محمد بن فلاح نیز در ابتدا ادعای خود مبنی بر مهدی بودن را مطرح کرد و در ادامه این عنوان به پسرش مولا علی منتقل شد و به شدت نیز با حکومت درگیر شدند.