چکیده:
بحث حقیقت جسم یکی از مباحث مهم فلسفی است که دیدگاه های بسیاری دربـارهاش مطـرح شـده اسـت.
یکی از مهم ترین این دیدگاهها که سابقه ای دیرین دارد، مذهب ذره گرایی است که منسـوب بـه ذیمقـراطیس است. در این دیدگاه جسم حقیقتی متشکل از هزاران جزء ریز منفصل و جدا از هم است که قـرار گـرفتن آنهـا کنار یکدیگر موجب به وجود آمدن اجسام بزرگ شده است. این اجزای ریز اگرچه قابلیت تقسـیم در وهـم یـا توسط عقل را دارند، ولی امکان تقسیم خارجی در آنها نیست. این دیدگاه در تقابل با نظریـه بیشـتر فیلسـوفان مسلمان است که جسم را نه متشکل از اجزای منفصل، بلکه جوهری مرکـب از مـاده اولـی و صـورت جسـمیه دانسته، آن را امری ممتد و ذاتا متصل میدانند که قابل هرگونه انقسام حتی انقسام فکی تـا بـینهایـت اسـت.
ازآنجاکه بسیاری از براهین اثبات هیولا اولی متوقف بر ابطال نظریه ذیمقراطیس و اثبات قابلیـت انقسـام فکـی در اجسام است، فیلسوفان مسلمان براهین مختلفی در رد این نظریه اقامه کردهاند. در این مقاله بـه بررسـی و نقد پنج برهان از براهین مذکور پرداخته و در نهایت همه آنها را مخدوش دانسته ایم.
The discussion on the reality of matter is one of the important discussions in philosophy, on which many views have been presented. One of the most important views with a longstanding background is the atomism school attributed to the Greek philosopher, Democritus. In this view, the matter is composed of thousands of tiny separate particles which get together to make bigger bodies. These tiny particles, though capable of being divided in illusion or by reason, are not able to be divided in external world. This view is opposite to the views of most Muslim philosophers who consider the matter not composed of separate particles, but a substance composed of the prime matter and the physical form. They consider it something extended and essentially connected that can be divided anyway endlessly. Since many of the arguments for proving the prime matter depend on the nullification of Democritus’ theory and proving the separated divisibility in matters, Muslim philosophers have presented various arguments against that theory. In the present article, we have investigated and reviewed five arguments among the abovementioned arguments, finally considering all of them as falsified.
خلاصه ماشینی:
عدم فصل و وصل به خاطر عامل داخلي باشد؛ به اين معنا که از حيث ذات و طبيعت جسمانيت مانعي نيسـت چنان که در فرض اول بود، بلکه مانع داخلي دارد (مقصود از مانع داخلي علتـي اسـت کـه يـا سـبب قـوام ماهيـت و طبيعت شيء است مثل صورت نوعيه يا سبب قوام وجود خارجي شيء است مثل محل نسبت به حال ).
بنابراين طبق فرض سوم نيز مانع فصل يا انقسام فکـي اگرچـه نسـبت بـه نـوع امـري داخلي است ، ولي امري خارج از ذات و طبيعت جسمانيت خواهد بود و اين لطمه اي به امکان انقسـام طبيعـت جسـم نميزند.
چه اينکه اگر حقيقت اتم ها مشترک باشد، اين حقيقت چيزي جز طبيعت جسـمانيت نيسـت و اينکـه طبيعت جسمانيت ذاتا اتصال يا انفصال را نپذيرد يک مطلب بديهيالبطلان است ؛ زيرا عدم پذيرش فصل و وصل بـا بعد و مقدار داشتن جسم ناسازگاري دروني دارد و باطل است (ابن سينا، ١٤٠٤ق ـ الف ، ص ٦٥ـ٦٦).
به گفته صدرالمتألهين ابن سينا اين احتمـال را مطـرح نکـرده بـه خاطر ظهور فساد و بطلان آن ؛ چون اولا بديهي است که جسمانيت امري مشترک و ذاتي همه اجسـام اسـت ؛ زيـرا تصور هيچ جسمي بدون تصور جوهري که قابل ابعاد ثلاثه است ، ممکن نيست و ثانيا بر فرض که جسمانيت عـرض عامه باشد، خللي در برهان مذکور ايجاد نميشود؛ چون جسمانيت چه ذاتي اجسام باشد و چه عرضـي آنهـا طبيعتـي واحد ولي متکثرالافراد است .