چکیده:
ادبیات جهانی واکنشی در برابر ناکامیها و کاستیهای ادبیات ملی است. آرمان آشکارش یکپارچگی مردم جهان و آرمان پنهانش برتریجویی و فزونخواهی ملی است. راهکارش پیوند میان سخنوران جهان و ابزارش فرهنگ زبان و ادبیات است.
رویکردهای گوته به ادبیات جهانی بازتاب آرمانها، اندیشهها و رخدادهای روزگار او هستند. از اینرو، گوناگون و پرشمار هستند و پیوسته دگرگون میشوند. مقاله پیش رو، برآن است، با بررسی رویکردهای گوته به ادبیات جهانی، به واکاوی خواست او از ادبیات جهانی، خاستگاه، مرزها و چند و چون دیدگاهش بپردازد.
World literature is a reaction against unfulfillment and diminished satisfaction hereby national literature to be existed so. The vivid fulfillment is a solid world people and hidden one is a superiority and national excess as a matched hope of aims in this way. A solvtion of result is a coefficency among world literates to be gained by colture instrument beside of language and literature.
Goethes aspects in this view of world literature is a reaction of thoughts, aims and events through his days of life hence, those are many and much continuously canged. The essay to be fronted is trying to survey these Goethes aspects towards world literature and his demands fulfilled from world literature as his situation to be matched by borders and know how to be accomplished
خلاصه ماشینی:
ناگزير نميتوان از يگانه ديدگاه گوته دربارٔە ادبيات جهاني سخن گفت ؛ چراکه او در اين باره رويکردهاي گوناگوني دارد که در گذر زمان دگرگون شده است و درحال حاضر بخشي از آن ها فقط ارزش تاريخي دارد.
نگاه گوته به دوران پس از جنگ سرشار از خوش بيني است ؛ از همين رو با نگرشي شناخت محور مينويسد: دوره اي است که ميتوان از ادبيات جهاني عمومي سخن گفت و اين کار بس درست است ؛ زيرا همۀ ملت هايي که در جنگ هاي هراس انگيز آسيب ديده اند و قصد دارند هويت خويش را درک کنند، ناگزير دريافته اند که بسياري از امور را از بيگانگان گرفته اند و تا آن زمان اين نيازهاي معنوي براي آنان ناشناخته بوده است .
باآنکه گوته به گواه نوشته ها و سروده هايش ، بيگمان اين پند ارزندٔە پيشينيان را همواره پيش چشم داشته است : «چون من باش اما خود من نباش » (احمدي، ١٣٧٥: ٢/ ٤٦١)، مَنتسل ١٦ در سرزنش او ميگويد: «گوته به گزين بزرگ است ، مقلد بزرگ همۀ جنبش ها و گرايش هاي باب روز خارجي در ادبيات » (ولک ، ١٣٨٩: ٣/ ٢٥٥).
گوته نيز بر اين باور بود که آلمان کارکرد ويژه اي در بنيان ادبيات جهاني و پيوند دوستانه ميان کشورها دارد (امينيان طوسي، ٢٠١٦: .
اکنون پرسش اين است که چرا گوته ٥٢ سال (١٧٧٥ـ١٨٢٧م ) پس از چاپ رنج هاي ورتر جوان و فراگير شدن نام و آوازه اش در اروپا، يک باره با ترجمۀ نمايش نامۀ تاسو به زبان فرانسه ، از ادبيات جهاني سخن گفت .