چکیده:
در فلسفه اسلامی ماهیت دارای احکام مختلفی است که مسئله اعتبارات ماهیت از آن جمله است. درپی طرح مسئله اعتبارات ماهیت، سه مفهوم کلیدی در حوزه مباحث ماهیت به وجود آمد که بین فیلسوفان اسلامی درباره ارتباط هریک از این مفاهیم نسبت به هم، اختلاف نظر زیادی وجود دارد.. این سه مفهوم عبارتاند از: مفهوم «کلی طبیعی»، مفهوم «ماهیت من حیث هی هی» و مفهوم «اعتبار لابشرط». در رابطه با ارتباط این مفاهیم دو دیدگاه مشهور بین فلاسفه وجود دارد: دیدگاه نخست، کلی طبیعی و ماهیت من حیث هی هی را منطبق بر اعتبار لابشرط مقسمی میداند. این گروه به اعتبار مقسم باور دارند؛ ازاینرو شمار اعتبارات را چهار اعتبار میدانند.مشهور حکما در این گروه جای میگیرند. دیدگاه دوم، مانند گروه نخست معتقدند کلی طبیعی همان ماهیت من حیث هی هی است اما برخلاف دیدگاه نخست معتقد است هر دو مفهوم یادشده منطبق بر اعتبار لابشرط قسمی است. بنابر نظر گروه دوم شمار اعتبارات منحصر در سه اعتبار است زیرا این گروه به دیدگاه مقسم باور ندارند. ابن سینا مبدع بحث اعتبارات و قائل به دیدگاه دوم است و آقاعلی نماینده دیدگاه سومی است که بهصراحت آراء فیلسوفان دیگر را ناتمام دانسته و خود طرحی نو درانداخته که آخرین مرحله در تکامل فلسفی این ایده است. آقا علی شمار اعتبارات را به پنج اعتبار رسانیده است. با مبنا قرار دادن دیدگاه آقا علی در باب اعتبارات ماهیت میتوان تحلیل بهتری از مسائل حمل اولی و شایع، اعتبار ذات حق و برخی دیگر از مسائل فلسفی ارائه داد.
In Islamic philosophy, the essence has many properties in which the considerations of essence are one of them. After this issue had been brought up, three key concepts had been raised in the works of Islamic philosophers around the essence that the connection of these concepts created a great deal of difference and conflicts. These three concepts are the concept of 'natural universal', the concept of 'Quiddity qua quiddity' and the concept of 'Nonconditioned quiddity'. There are two popular views among philosophers regarding the relevance of these concepts. The first view considers 'natural universal' and 'Quiddity qua quiddity' to be in accordance with the non-conditioned as a source of division. The second view, contrary to the first view, holds that both of these concepts are consistent with non-conditioned. Ibn Sina is the first one who invented this problem and falls into the second group, and Agha Ali represents a third view that explicitly considers the views of other philosophers to be unfinished and offered a new idea which is the last step in the philosophical improvement of this idea. From Agha Ali's point of view on the considerations of the essence, we can have a better analysis of Essential primary and technical common predications, consideration of the essence of God and some other philosophical issues.
خلاصه ماشینی:
از طرف ديگر با بررسي نظر ابن سينا در مورد اعتبارات ماهيت به دست آمد که اعتبار لابشرط مقسمي چندان براي شيخ روشن نبوده و در اغلب يا تمام موارد ابن سينا اشاره اي به اعتبار لابشرط مقسمي به عنوان مقسم اعتبارات سه گانه نکرده است ؛ ازاين رو مي توان نتيجه گرفت ابن سينا نيز در زمره گروه دوم است ؛ يعني کساني که معتقدند کلي طبيعي ماهيت من حيث هي هي و برابر با اعتبار لابشرط قسمي است .
با توضيحاتي که گذشت آقاعلي ديدگاه کساني را که قائل بودند ماهيت من حيث هي هي، همان اعتبار لابشرط مقسمي ماهيت است ، مورد انتقاد قرار ميدهد و در تعليقات شوارق الالهام ميگويد: «ماهيت آنگاه که ماهيت من حيث هي هي يعني با قصر نظر به ذات آن لحاظ شود، به حمل اولي جز خودش چيزي نيست و هر محمولي از آن سلب ميشود، نه کلي است نه جزئي، نه موجود است نه معدوم .
اين اعتبار است که مقسم براي اعتبارات بشرط لا، لابشرط و بشرط شيء واقع ميشود؛ اما اعتبار نخست که نظر عقل فقط به ملاحظه ذات و ذاتيات است و ماهيت من حيث هي هي، لحاظ ميشود، اساسا مقسم نيست .
بلکه آقاعلي را ميتوان نماينده گروه سومي دانست که برخلاف دو گروه پيش ، معتقدند کلي طبيعي، ماهيت من حيث هي هي نيست ؛ اما اينکه به نظر آقاعلي کلي طبيعي کدام اعتبار از اعتبارات پنج گانه ماهيت است ، سه فرض وجود دارد: فرض نخست .