چکیده:
برخلاف باور معمول که منازعه را لازمۀ دعوی می انگارد، «دعوای بلامنازع» بدون وقوع اختلاف و به منظور تسجیل و تثبیت ادعای خواهان اقامه می شود. در کنار پیشینۀ فقهی و مصادیق متعدد، برخی ضرورت های حقوقی و اجتماعی، زمینۀ پذیرش این دعوی را فراهم می آورد؛ لذا مناسب به نظر می رسد که فراتر از قالب های پیش ساخته، عنوان «دعوای بلا منازع» را به هر موردی که خواستۀ مدّعی با حقوق خوانده معارضه ندارد، گسترش داد. ضابطۀ پذیرش این ادّعا، نفع معقول خواهان است که نشان می دهد تصمیم قضایی، مناسب ترین شیوۀ تأیید و اعمال حقوقِ مدّعی است. لذا به رغم مشابهت با دیگر تصمیمات قضایی، ادّعای بدون معارض، ماهیّتی مستقلّ است که به رسمیّت شناختن آن، آثار عملی متعددی در رابطه با خواهان و دادگاه دارد. با وجود این، بدیهی است که قابلیّت استماع «دعوای بلا منازع» و شناسایی کلیۀ حقوق قانونی مدّعی، نمی تواند حقّ مکتسب اشخاص ثالث را متزلزل کند.
Unlike the common belief that conflict is necessity for a claim, "undisputed claims" proceed without any conflict in order to confirm and stablish the defendant's claim. Along with jurisprudential background and numerous examples, some legal and social requirements warrant acceptance of this claim. Therefore it´s more appropriate to extend the title of "undisputed claims" beyond the pre-formed templates to any case that does not conflict with the defendant's rights. Acceptance criteria of this claim is defendant's rights that shows judicial decision is the most appropriate way to confirm and enforce plaintiff's rights. Despite the similarity with other judicial decisions, undisputed claim is an independent nature whose recognition has numerous practical implications in relation to plaintiff and the court. However, it is clear that acceptability of "undisputed claim" and identifying all plaintiff´s rights cannot hurt the rights of third parties.
خلاصه ماشینی:
پس آيا مرزي ميان دعواي بدون منازع با دعوايي که خوانده آن نامعلوم باشد، وجود دارد؟ آيا مفهوم منازع با خوانده منطبق است يا تعابير متفاوتي هستند؟ همچنين در فقدان مدعي عليه ، آيا بايد تصميم دادگاه را حسبي شمرد يا غير قضائي بودن آن را پذيرا شد و يا اين که دعواي بدون منازع را ماهتي مستقل تل ي کرد؟ با جستجو در قوانين و رويه ، مي توان مواردي را يافت که در برخي از آنها هيچ منازعي قابل تصور نيست و در بعضي نيز دعوي به طرفيت شخصي اقامه مي شود که خواستۀ خواهان ، مورد وفاق اوست .
برخي فقها نيز در بيان شرايط استماع دعوي، وجود طرفي که با مدعي مخاصمه و منازعه فعلي دارد را ضروري شمرده و استدلال کرده اند اگر مدعي پيش دستي کند و به منظور اثبات خواسته و تحصيل حکم براي دفع نزاع يا انکار احتمالي شخص ديگري، اقامۀ دعوي نمايد استماع اين ادعا بر حاکم واجب نيست و در صورت رسيدگي، آثار حکم مانند وجوب عمل و حرمت نقض رأي بر آن مترتب نمي شود.
بايد توجه داشت که دعواي بدون منازع در جايي صدق مي کند که يا طرف ادعايي براي مدعي نيست ؛ يا حق ، قائم به دو طرف است و خواندٔە دعوا نيز منکر اين مدعا نباشد؛ مثلا اگر مردي مدعي زوجيت شود و زن سکوت کند و معارضي نبود، بدون طلب بينه و يمين حکم به زوجيت خواهد شد (عراقي، ١٤٢١: ٣٠٠)؛ لذا دعاوي غير مالي بدون معارض بر دو قسم قابل تفکيک است : - دعاوي که پذيرش آنها لطمه اي به حقوق غير نمي زند همانند ادعاي رجوع ، يا ادعاي ذواليد بر داشتن وکالت يا وجود امانت (آشتياني، ١٣٦٣: ٣٥٣/٢).