چکیده:
شاخصة معنویت و مذهب بویژه هوش معنوی در عرصة شعر عرفانی در ادبیّات فارسی از اهمیّت ویژهای برخوردار است.توجّه به هوش معنوی یکی از ضرورتهای خاص در گسترة انسان شناسی و توجّه به بعد معنوی انسان از دیدگاه روانشناسی است. ایمان، صلح، نوع دوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از دغدغه های هوش معنوی است. توجّه به معنویّت امروزه در رشته های متنوعی از قبیل روانشناسی، درحال پیشرفت است امّا در این میان، اهمیّت موضوع زمانی آشکار میشود که بدانیم مصادیق و مباحث مربوط به هوش معنوی بسیار قبلتر از آنکه در علوم روانشناسی نوین مطرح شود در ادبیّات عرفانی ما به فراوانی مطرح شده است و در این میان اشعار مولانا بیشک یکی از بارزترین نمونه های توجّه به هوش معنوی است. توجّه به همدلی، نوع دوستی، عشق، ایثار، مدارا و تساهل و تسامح از ویژگیهای مشترکی است که به عنوان مولّفه های بارز هوش معنوی در ادبیّات عرفانی و اندیشة مولانا مطرح شده است. مقالة حاضرپیرامون هوش معنوی در اندیشة مولانا گرچه در زمرةنخستین دستاوردهاست امّا در راستای تحقّق پژوهشهای بعدی، ثمرمنداست.
Spiritual and religious features, especially spiritual intelligence is of utmost significance in Persian literature. Considering spiritual intelligence is one of the necessities in anthropological studies and spiritual dimension from psychological perspective. Faith, peace, philanthropy, and its appropriate application is the main concern of spiritual intelligence. Despite the fact the this concept is gaining importance in the modern psychology, its significance becomes clearer when we find that it was one of the main concepts in mystic Persian literature centuries ago and Rumi is definitely and indisputably one of the outstanding figures in this regard. Concepts like, sympathy, philanthropy, love, devotion, tolerance are common features of spiritual intelligence which play important roles in mystic Persian literature and in Rumi’s mentality and thought. The present study is the first research to investigate this concept in Rumi’s poetry and can have implications for the future research in this field.
خلاصه ماشینی:
چنان که گفتيم ((در هوش معنوي توجه به وحدت در عين کثرت از اهميت ويژه اي برخوردار است چرا که توجه به اين امر، ديدگاه يک پارچه اي در زمينۀ زندگي کلي فرد به وجود ميآورد و سبب ميشود يک حقيقت انساني – الهي بر باورها و انديشۀ فرد سايه بگسترد و اساس ارزش هاي رفتاري ما را پايه گذاري کند و به انسان تماميت وجودي ببخشد و ما را به سمت يکي شدن با جهان و طبيعت بکشاند، جايي که در آن تفاوت ها و تمايزات ظاهري در عرصۀ زندگي اجتماعي با برخورداري از اين شيوة نگرش از بين ميرود و جاي خود را به حسن تفاهم با ديگران ، شادکامي، توکل ، حق شناسي و ترحم و صبر ميدهد)).
مولانا جلال الدين محمد بلخي از جملۀ اين انديشمندان است که اگرچه ، هدف او پرداختن به مسائل روانشناسي نبوده و به طورمستقيم آراي مشخصي دربارة هوش معنوي ابراز نکرده است ، ولي از آنجا که اساس نگرش اجتماعي، توجه به رابطۀ متقابل انسان ها و بازتاب رفتارهاي آنهاست ؛ پس ميتوان گفت که چنين نگرشي در آثار وي به خوبي مشهود است ؛ به طوري که در ابيات بسياري از مثنوي، ذهن آدمي به زيبايي متوجه بنيان هاي هوش معنوي ميشود که در اين قسمت به بيان مهم ترين اين شاخصه ها خواهيم پرداخت : ٣-١ همدلي همدلي از خصوصيات مهم افرادي است که از تربيت اجتماعي صحيح برخوردارند(( همدلي يعني مشارکت در هيجانات ديگران و عبارت است از شريک شدن يا در نهايت تجربه کردن احساسات ، خواسته ها يا انديشه هاي فرد ديگر))( دانش ، ٦٠:١٣٨٠)؛ همدلي يکي از ابعاد شفا بخش عشق است ، عشق با خود وحدت و يگانگي ميآورد.