چکیده:
عشق یکی از مقولههای پرتکرار و پرطرفدار در محدوده علایق و احساسات انسانی و خصوصاً در قلمرو زبان مکتوب بشری است. هر کسی از ظن خود و از نی خویش عشق را میسراید.گرچه از دو دریچه عشق حقیقی و مجازی به عشق نگریسته شده است و عشق مجازی صرفاً در هیأت معشوقی زمینی رؤیت شده، لکن گاهی عشق حقیقی در پیکره معشوق زمینی تجلی مییابد از قبیل عشق فرزند به مادر یا بالعکس. عشق مجازی در چارچوب عشق زمینی و معشوقه زیبارو خلاصه نمیشود، بلکه به موضوعات عمیقتری چون عشق به آزادی، وطن و فرزند و... گسترش مییابد. نزار قبانی و منزوی شاعران عاشقانه سرایی بودند صاحب سبک، که توانستهاند ادبیات کلاسیک را به ادبیات معاصر پیوند بزنند. هر دو شاعر در پی ایجاد زبان جدیدی برای بیان عشق هستند و عشق را امری مقدس میدانند. نگاه نزار قبانی به زن ارتباط نزدیکی با موضوع سیاست، وطن و آزادی دارد و سعی در متعالی کردن ارزشهای انسانی زن دارد. زن در اشعار وی مصداق معینی ندارد و منظور او عموم زنان عرب است ولی در شعر منزوی از زنی مشخص سخن گفتهمی شود. هر دو جوهره اصلی اشعار خود را از مادر میدانند و اشعار زیبایی در وصف مادر، پدر، همسر و فرزند سرودهاند.
خلاصه ماشینی:
بهار از رشـک گل هاي شکرخند تو خـواهد که تنها بر لب نوش تو ميزيـبد گل افشاني يقين دارم که در وصف شکرخندت فرو ماند سخن ها بر لب سعدي، قلم ها در کف «ماني » (منزوي،١٣٩١: ٢١) و گاهي نگاه منزوي به معشوق از اين حد نيز فروتر مينشيند و تن معشوق را بـه سـفره آماده تشبيه ميکند: اي هم آغوشـي تـو مائـده ام وي تنـت سـفره آمـاده مـن (همان : ٢٤٢) به اعتراف منزوي اين عشق به معشوق اسـت کـه الهـام بخـش وي در سـرودن غـزل هـا و عاشقانه هاست ،گويي معشوق غزل ها را بر زبان شاعر جاري ساخته است و اشـعار او زبـان حـال معشوق اند نه عاشق .