چکیده:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربریها، در برنامهریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز بهواسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪﻳﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق دادههای دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺶ تغییر ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ مبارکه در بازهی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجندههای MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیشپردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاﻛﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿﻲ در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬﻴﻪ ﮔﺮدﻳﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣﻴﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮات هر کاربری برآورد شد. یافتهها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمینهای کشاورزی، مراتع و جنگل بهترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر بهترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهرهبرداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شدهاست. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
Objective: Desirable spatial distribution of landuses, in the planning and management of landuse, is one of the fundamental parameters for the realization of sustainable development. In present era, due to population growth and technological advancement, the phenomenon of land degradation is taking place and expanding in form of conversion a large part of land with use of forest and pasture land to residential and industrial areas. Therefore, present study uses remote sensing and GIS data to monitor landuse change in Mobarakeh during the period of 30 years (1985-2015). Methods: To achieve goals, Landsat satellite images, MSS and OLI sensors from 1985 and 2015 were used. Thus, after preprocessing steps including the radiometric and atmospheric correction, band stack, mosaic images and separating the study area, the images were classified using maximum likelihood method and landuse map was prepared at two time intervals. Then, variation type of each landuse was estimated using image difference method over the period 1985 to 2015 and their area was calculated. Results:Results showed that area of industrial land which was 9.16 km2 in 1985, was increased to 20.33 km2 in 2015. During this period, area of agriculture, range and forest lands have been reduced 38.75, 18 and 1.45 km2 (5.09, 2.37 and 0.19%) respectively, and extent of industrial, urban, degraded and barren lands have been expanded 11.17, 9.46, 16.14 and 7.1 km2 (1.47, 1.24, 2.12 and 0.93%) respectively. Conclusion: landuse changes from agriculture and rangeland to industryial and residential lands at the 7.46% during the three decades from 1985 to 2015 has led to more intense exploitation from ecosystem resources and ultimately caused instability in Mobarakeh. Therefore, in order to apply correct environment management in this area, it is necessary to restrict any action, such as landuse change, so that it does not result to more severe ecosystem degradation.
خلاصه ماشینی:
تحليل و ارزيابي روند تغييرات کاربري اراضي مبارکه در راستاي تحقق توسعۀ پايدار عباسعلي ولي a و١، سيدحجت موسوي b ، هاجر عباسي c a دانشيار گروه مهندسي علوم بيابان ، دانشکده منابع طبيعي و علوم زمين ، دانشگاه کاشان ، کاشان ، ايران .
از اين ميان ، فناوري سنجش از دور که مبتني بر تهيه اطلاعات مکاني در فواصل مشخص زماني توسط ماهواره ها ميباشد، نقش بسيار ارزنده اي در ارزيابي و پايش تخريب سرزمين در مقياس هاي محلي، منطقه اي و جهاني دارد (رحيمي و همکاران ، ١٣٩٢: ١٢٨-١١٥).
در اين راستا تصاوير ماهواره اي به علت رقومي بودن ، ارائه اطلاعات به هنگام ، فراهم آوردن ديد همه جانبه ، چند طيفي بودن و استفاده از قسمت هاي مختلف طيف الکترومغناطيس براي شناسايي رفتار پديده ها، پوشش مستمر زماني و مکاني، افزايش روزافزون توان تفکيک طيفي و مکاني، سرعت انتقال و تنوع اشکال داده از جايگاه مطلوبي جهت پايش تغييرات کاربري اراضي برخوردارند (چيت ساز، ١٣٧٨؛ فيضيزاده و همکاران ، ١٣٨٧: ٢٤-١٧).
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل ٨- نقشه ي آشکارسازي نوع تغييرات کاربري اراضي مبارکه در بازه ١٩٨٥ تا ٢٠١٥ نتايج نتايج نشان داد که در طي دوره زماني ٣٠ ساله از وسعت مراتع و زمين هاي کشاورزي در مبارکه کاسته شده و به وسعت اراضي شهري و صنعتي افزوده شده است .
Temporal Monitoring of forest land for change detectives and forest cover mapping through satellite remote sensing techniques.
Assessment of land cover change and desertification using remote sensing technology in a local region of Mongolia.