چکیده:
مژده ظهور انسان کامل از خاندان نبوت از لسان پیامبر، از ابتدای اسلام همواره مورد توجه قرار داشته است. از این رو از همان ابتدای رسالت این اندیشه مورد سوء استفاده قدرت طلبان و اطرافیان آنها قرار گرفته است. و در طول تاریخ با ادعاهای مختلف این آموزه را دچار چالش نموده اند.
نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی تاریخی جریانات انحرافی در حوزه مهدویت است . –
نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که پس از سقوط عباسیان با گسترش رویکرد صوفیانه مساله مهدویت و
بالتبع آن جریانات انحرافی پررنگ تر گردید.حرفیه، نقطوی ، مشعشعیان، نوربخشیه نمونه هایی از این جریانات انحرافی است. با پایه گذاری دولت صفویه حاکمان آنان با اندیشه مهدویت وادعای نیابت، سیادت و برخی از تطبیق ها و پیشگویی ها توانستند حاکمیت خود را تثبیت کنند و به یک وحدت سیاسی دست یابند . جنبش های محدود مانند مهدی ابرقویی و درویش رضا قزوینی از دیگر انحرافات عرصه مهدویت در این دوران است.
خلاصه ماشینی:
کليد واژگان : مهديان دروغين ، انقراض عباسيان ، حروفيه ، نقطويه ، مشعشيان ، صفويه مقدمه يکي از مهمترين مباحث مهدويت پديده جريانات انحرافي و مدعيان دروغين مهدويت است به گونه اي که در طول تاريخ اسلام اشخاصي با سوء استفاده از اين انديشه ناب جزء مهديان دروغين به شمار آمده اند تا جايي که در برخي موارد دامنه ادعاها به تشکيل فرقه و يا جنبش هاي محلي گرديده است .
دوره دوم زماني آغاز شد که درويش عزيز جوري، از مريدان شيخ حسن جوري در زمان حکومت پهلوان حسن دامغانيبه خراسان بازگشت و در سرزمين طوس در قسمت شرقي دولت سربداري قيام کرد و با کم ترين 1 4 ١.
ـ ختـلاني بر اساس همان رويا، اظهار کرد که نوربخش ، مهدي است و او را برانگيخت تا خود را امام و خليفه 1 بخواند و ادعاي حکومت کند.
در اين / عصر شايد نتوان پادشاهان صفوي را به عنوان مدعي دروغين معرفي نمود اما بحث نيابت از امام مهدي ، چه 1 از طريق خود پادشاهان و چه از طريق هواداران آن ها به طور جدي مطرح است .
نتيجه گيري پس از سقوط عباسيان و با حمله مغول به ايران و گرايش مردم به تصوف فرقه هاي حروفيه در گيلان و آذربايجان ، نقطويه در مناطق انجدان ، نائين ، اصفهان ، ساوه ، مشعشعيان در شرق خوزستان و سربداران در خراسان دست به قيام زندند که از مهمترين ويژگي اين قيام ها سوء استفاده از مهدويت است .