چکیده:
نوشتن چکیده برای این مقاله کار دشواری است و من نیز قصد چنین کاری ندارم. این یک مقاله به شیوه مرسوم مقاله های علمی (پژوهشی یا ترویجی نیست) به همین دلیل نمی توان چکیده ای برای آن نوشت. من در این مقاله برخی ایده های اساسی را درباره «مسئله بودگی» «اخبار جعلی» در ایران مطرح می کنم و با بحث درباره معنای «اخبار جعلی» این پرسش را مطرح می کنم که چرا «اخبار جعلی» در ایران مورد توجه قرار گرفته است. ادعای اصلی من این است که عقلانیت ابزاری باعث شده تا به بحث اخبار جعلی بپردازیم در حالی که اخبار جعلی در ایران مسئله نیست. ایده های طرح شده در این مقاله را نمی توان خلاصه کرد یا به یک چکیده تقلیل داد؛ به همین دلیل برای فهم ایده ها و استدلال های مطرح شده لازم است کل مقاله خوانده شود، امری که من تلاش کرده ام توضیح دهم برای مقاومت در برابر عقلانیت ابزاری ضروری است.
I am not going to write an abstract for this essay. First, this essay does not comply with the norms of academic papers and, second I challenge the reduction of a whole paper to an abstract as an underpinning and reproduction work of instrumental rationality. However, I discuss the ‘meaning’ of ‘fake news’ in this essay. Then, I question if fake news is a problem in Iran. To this end, I argue that focusing on fake news in Iran is because of the hegemony of instrumental rationality. That is why we focus on fake news in Iran, while it is not a problem in our country. I argue that while it is true that fake news interrupt the knowledge process and even seeking and searching information, in totalitarian socities all news do that work. Finally, I discuss this problem in the light of Hannah Arendt’ work on Human Condition which cannot be summarized here.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس اگر در گذشته ماجرای اورسن ولز و اعلام او مبنی بر حمله آدم فضاییها به زمین بعنوان یک افسانه رسانه ای در کنار اعلام روزنامه شیکاگو دیلی تریبون مبنی بر پیروزی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Moon hoax 2 Disinformation 3 Misinformation 4 Hoax 5 Media deception 6 Propaganda 7 Problematic information دوی ١ در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٩٨٤ آمریکا (که بر اساس تحلیل غلط روزنامه و آمارهای ابتدایی انجام شده بود)، هر دو بعنوان دال هایی برای “ اخبار جعلی» در نظر گرفته میشدند در حال حاضر اولی افسانه و دومی جزو اطلاعات غلط در نظر گرفته میشود و هیچیک به معنای اخبار جعلی دلالت نمیکنند.
بر همین اساس میتوان معنای تازه ای که از اخبار جعلی در فرایند تعویق آن مراد میکنیم را " فریب تعمدی توده مخاطبان توسط فعالان غیر رسانه ای توسط ارتباطات احساس برانگیزی که ظاهرا معتبر به نظر میرسند اما با هدف دستکاری طراحی شده و تمام تلاش را در جهت فاش نشدن این مسئله بکار میبرند" دانست (فینمن و توماس ، ٢٠١٨).
در اینجا مسئله میزان جعلی بودن است که هر چند ریشه ای پوزیتیویستی و کمی گرایانه دارد و اساسا نمیتوان آن را سنجید، اما تفاوت بین اخبار به معنای مرسوم آن – که همواره جعلی بوده اند- و آنچه که اکنون «اخبار جعلی» نامیده میشود در اینجاست که در مورد اول اتفاقی در جهان رخ داده که ما از وجود آن آگاهی داریم و آن اتفاق بر ما گشودگی دارد منتها ما از موجودیت آن آگاه نیستیم و بنابراین با استفاده از زبان آن اتفاق را جعل میکنیم ؛ در این روند همواره فاصله ای بین آن «واقعیت » و بازنمایی ما از آن در زبان وجود دارد.