چکیده:
خیانت که بهعنوان رخدادی ناپذیرفتنی در روابط میانفردی همواره مورد توجه روانشناسان بوده است، در چند دهۀ اخیر بهمنزلۀ مشکلی اجتماعی مطرح گردیده و نظر جامعهشناسان را به خود جلب کرده است. این پژوهش، با رویکردی کیفی و با هدف مطالعۀ فرایند شکلگیری خیانت براساس معنایی که زنان خیانتدیده از آن دارند انجام شده است. در این مطالعه، از نظریۀ دادهبنیاد برای گردآوری و تحلیل دادهها استفاده شده است. نحوۀ نمونهگیری، هدفمند از نوع نمونهگیری نظری بوده است. بهمنظور گردآوری دادهها، با 20 زن ساکن در شهر اصفهان مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفت. بعد از انجام کدگذاری باز، محوری و گزینشی، هشت مقولۀ اصلی به دست آمد که عبارتاند از: راهیابی نابسامان، زناشویی ناکارآمد، ترسهای تعاملی، اعتماد آزموننشده، گریز از زندگی، غرقگی در محیط، غرقگی در گذشته و زندگی پشتصحنهای. در آخر، مقولۀ محوری تحت عنوان «مدار ضعیف زندگی زناشویی» بهعنوان هستۀ مدل پارادایمی پدیدار گشت. براساس نتایج این مطالعه میتوان ادعا کرد شکلگیری خیانت حاصل ضعیفشدن نیروهای جاذب خانواده است به شکلی که این نیروها نمیتوانند زن و مرد را در مدار زندگی مشترک نگاه دارند؛ برایناساس، خیانت را میتوان بهمثابه گریز از مدار ضعیف زندگی زناشویی تعریف کرد.
Infidelity that has always been interested in psychologists as an unacceptable event in interpersonal relations, it has proposed as a social issue in recent decades and gets the sociologist's attention. This study done by a qualitative approach and its goal is recognize and represent infidelity process according to betrayed women. In this study, we used the grounded theory to gathering and analyzing the data. The sampling method was based on purposeful sampling from theoretical sampling. Semi-structure interviews were conducted with 20 women in Isfahan in order to data gathering. 8 mains categories were made as 1. Abnormal navigation; 2. Inefficient marital; 3. Interactive fears; 4. Untested trust; 5. Scaping from life; 6. Sinking in the environment; 7. Sinking in the past; 8. Life with backstage, after open, axial and selective coding. At last, a central category as “marital life poor circuit” appeared as the paradigm model core. Based on the results of this study, it can be claimed that the formation of infidelity is the result of weakening the attractive forces of the family in such a way that these forces cannot keep men and women in the orbit of living together. Accordingly, infidelity can be defined as escaping the marital life poor circuit.
خلاصه ماشینی:
گریز از مدار ضعیف زندگی زناشویی کاوشی در معنا و فرایند شکل گیری خیانت مهدی ژیان پور١، مریم بهارلویی 2 تاریخ دریافت : ١٣٩٨/١٠/٢٠ تاریخ پذیرش : ١٣٩٩/٠٣/٠٤ چکیده خیانت که به عنوان رخدادی ناپذیرفتنی در روابط میان فردی همواره مورد توجه روان شناسان بوده است ، در چند دهۀ اخیر به منزلۀ مشکلی اجتماعی مطرح گردیده و نظر جامعه شناسان را به خود جلب کرده است .
حبیبی عسگرآباد و حاجی حیدری (١٣٩٤) در پژوهش خود با عنوان «علل خیانت زناشویی از دیدگاه زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده : یک مطالعۀ کیفی» به این نتیجه رسیده اند که سه عامل مسائل بین فردی، روابط همسران و جامعه ، اصلیترین علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان اند.
یافته های مطالعۀ عیسینژاد و باقری (١٣٩٥) با عنوان «پدیدارشناسی روش های توجیه خیانت : سازوکارهای رویارویی با ناهماهنگیهای شناختی در روابط فرا زناشویی» که از مصاحبۀ عمیق با هشت مرد بیوفا به دست آمده است نشان میدهد این افراد در جهت پیشبرد فرایند خیانت و کاهش ناهماهنگی شناختی خود، از دو شیؤە فراگیر ایجاد انعطاف در باورها و نگرش ها و بهانه کردن نارضایتی زناشویی بهره میبردند.
نتایج پژوهش وان هوف (٢٠١٧) با عنوان «سر و سِرّ هرروزه : رمزگشایی اهمیت جامعه شناختی نگرش نسبت به خیانت » نیز حاکی از مرکزیت پایدار تک همسری به عنوان شکل ایدئال رابطه در یک جامعۀ دگرجنس خواه است ؛ براین اساس ، خیانت عمیقاً خطا (گناه ) دانسته میشود و برای زنان دگرجنس خواهی که در این مطالعه با آنها مصاحبه شده است ، رابطۀ با رضایت طرفین اما خارج از تک همسری نیز جایگزین قابل مذاکره ای نیست .