چکیده:
ابوالعلاء معری در میان شاعران دورههای مختلف ادبیات عربی جایگاه ویژهای دارد. او در دورۀ شکوفایی علمی و ادبی میزیست و عصر او شاهد بروز و ظهور بزرگانی همچون متنبی و شریف رضی بود. بیشک شاعری که توانسته در میان چنین شاعرانی رخ بنماید در خور این است که شعر او مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا جلوههای زیبایی آن بازشناخته شود.پژوهش حاضر کوشیده با استفاده از ابزارهای زبانی و تکیه بر دانش زبانشناسی و نیز بهرهگیری از نظریات سبکشناسان معاصر، قصیدة لامیۀ معری در دیوان سقطالزند را با روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. برآیند پژوهش نشان میدهد که معری توانسته با بهکارگیری ظرفیتهای وسیع زبان عربی شعر خود را به لحاظ آوایی از حیث موسیقی خارجی، داخلی، کناری و معنوی غنی سازد. همچنین به لحاظ توجه به لایة نحوی، از ویژگیهای تعبیریِ جملات ماضی، مضارع، اسمیه و نیز جملات انشایی بهره گرفته و معانی مورد نظر خود را به نظم کشیده که در این میان جملة فعلیه جایگاه خاصی در مدایح وی داشته است. از نظر ادبی نیز معری توانسته با بهرهگیری از تشبیه و استعاره تصویرهای زیبایی ترسیم نماید که در این میان تشخیص در مدایح او از جایگاه ویژهای برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
هم چنين به لحاظ توجه به لايۀ نحوي ، از ويژگيهاي تعبيريِ جملات ماضي ، مضارع ، اسميه و نيز جملات انشايي بهره گرفته و معاني مورد نظر خود را به نظم کشيده که در اين ميان جملۀ فعليه جايگاه خاصي در مدايح وي داشته است .
چينش صحيح و زيباي واژگان در کنار يک ديگر باعث شده تا ادبيات نيز هم چون ساختمان داراي طرح و شکل باشد و اين ، شاعر يا نويسنده است که بايد طرح اثر خود را به گونه اي زيبا و هماهنگ ارائه کند تا اثر ادبي مورد تحسين قرار گيرد.
براي توضيح اين امر ميتوان گفت که ممکن است در يک دايرة معنايي، تعداد الفاظ مشترکي وجود داشته باشند که از لحاظ معنايي به يک ديگر نزديک باشند؛ اما يک اديب بر اساس مقام کلام ، دست به انتخاب الفاظي ميزند که آهنگ و گوش نوازي آن ها متناسب با معناي مورد نظر اوست و از اين جهت تأثير بيشتري بر شنونده خود ميگذارد.
شعرِ ابوالعلا از اين نقطه نظر تهي نبوده و با درنگ در اين قصيده ميتوان نمونه هاي متعددي از اين قبيل يافت ؛ چنان که در بيت زير شاعر هفت مرتبه حرف لام را تکرار ميکند: أعَــن وَخْــدِ القِــلاصِ کشَــفْتِ حــالا ومـــن عِنـــد الظّـــلام طَلَبـــتِ مـــالا (معري، ١٩٥٧: ٤٧) ترجمه : آيا با دويدن شتران ، حال خود نمايان ساختي و از شب تاريک ، مال تقاضا نموده اي؟ آواي حرف لام ، آميخته اي از نرمي و انعطاف و قوام و الصاق است (حسن ، ١٩٩٨: ٧٨).