چکیده:
امروزه تحقیقات سینما و رسانه، جایگاه مهمی در مطالعات جنسیت پیدا کرده اند و از سوی دیگر مناقشات متعددی درباره نقش های نهادینه شده ی جنسیتی و میزان عاملیت زنان به ویژه درمناسبات خانوادگی مطرح می شوند که پژوهش های مرتبط با این حوزه را ضروری می نمایند. در تحقیق حاضر، با تمرکز بر دو فیلم برف روی کاج ها و پریدن از ارتفاع کم، از مسیر روش تحلیل محتوای کیفی، به استخراج و تحلیل مضامین مرتبط با تغییر کنش و وضعیت زنان درخانواده، مقایسه ی مقوله های برآمده از خلال تحلیل این دو اثر سینمایی و در نهایت یافتن مقولات مشترک که با مساله فرآیند عاملیت یافتن زنان مرتبط بودند، پرداخته شد. مطابق تحلیل نهایی و مقایسه ی یافته ها، طغیان زن علیه ابژه گی، مقوله ی برجسته شناخته شد. این طغیان، به معنای تلاش برای تغییر وضعیت منفعل، شورش علیه قواعد عرفی حاکم بر زندگی زنان و تقابل با ستم در معنای باقی نماندن در وضعیت فاقد قدرت تصمیم گیری و استقلال تعبیر شد.
Since today in social films, it can be clearly seen the examples of changes in roles, reactions, actions, and other changes that have been shaped due to social changes, especially about women, then cinema and media research have gained an important status in the studies of this area. On the other hand, there are numerous controversies about the institutionalized gender roles and the level of women's functionality, especially in family affairs, which needs to be addressed in researches of this area. In this study, by focusing on two films "The Snow on the Pines" and "A Minor Leap Down", we have extracted and done meaning analysis of the propositions of action change and the status of women in the family and compared the derived issues of the analysis of these cinematic works to find common issues with focus on women's functionality. According to the analysis and comparison of the findings, women's rebellion against the objectivity was identified as a major issue in this study. This rebellion has been construed as an attempt to change the passive state, the revolt against the customary rules governing the lives of women and the uprising against oppression in the sense of remaining in a status with no decision-making power.
خلاصه ماشینی:
عرصه اي نو مقابل مخاطب باز ميشود که ميتواند برداشت خاص خود را نسبت به آنچه از زاويۀ ديد فيلمساز به تصوير کشيده شده است داشته باشد و متوجه جزئياتي شود که شايد همواره در ظاهر معمول و عادي بوده اند، اما ناگهان در تقابل با اين واکنش هاي مورد انتظار، واکنشي متفاوت در مقاومت مقابل کليشه هاي اجتماعي ـ فرهنگي مشاهده ميکند.
در تحقيق حاضر نيز با هدف دستيابي به مفاهيم و مقولاتي که عامليت زنان در سينماي ايران را بررسي کرده و به چالش ميکشند، تلاش خواهد شد که با تحليل مضمون و محتواي دو فيلم ، گزاره هاي مرتبط با پرسش اصلي تحقيق که مرتبط با آنچه ذکر شد است ، استخراج شوند و وضعيت زنان ، کنش ها و واکنش هاي آنها در رويارويي با چالش هاي نويني که در زندگي امروز خود باتوجه به تغيير نگرش و آگاهي با آنها روبه رو ميشوند، شناسايي شوند.
مباني نظري باتوجه به پرسش اصلي و بيان مسئلۀ تحقيق ـکه در آن بر مضامين کليشه شکني، رفتارهاي خلاف عرف ، محدوديت هاي تحميل شده از جانب قدرت و فرهنگ مسلط ، نقوذ سنت بر کنش هاي زنان ، همچنين نوع تصويرسازي و بازنمايي وضعيت آنها در شرايط تلاش براي خروج از انفعال تأکيد شدـ، در تحليل محتواي اين دو اثر، مبناي نظري تحليل ها بر پايۀ ديدگاه فوکو در زمينۀ قدرت و جنسيت ، نظريات آلتوسر دربارة ايدئولوژيهاي مسلط ، همچنين نظريات کليشه سازي و بازنمايي خواهد بود.