چکیده:
مطالعات نظامهای نوآوری طی دهههای گذشته بهطور قابل توجهی افزایش یافته و رویکردهای مختلفی از آن در ادبیات ارائه شده است؛ متعاقباً سیاستهای نوآوری نیز با توجه به شرایط هر دوره دستخوش تغییرات اساسی بوده است. تمرکز بیشتر این رویکردها بر توسعۀ نوآوریهای فناورانه با اهدف صرفاً اقتصادی بوده است. رفع مسائل فنی و اجتماعی کلان از دریچة نظام نوآوری تحت عنوان «نظام نوآوری مبتنی بر مسئله (PIS)» رویکردی است که به تازگی در ادبیات این حوزه وارد شده و مسیر جدیدی را برای توسعة اقتصادی و اجتماعی کشورها ایجاد کرده است. به کارگیری این چارچوب توسط سیاستگذاران، مبنایی برای تنظیم سیاست نوآوریِ مبتنی بر مسئله برای چالشهای پیش روی جامعه خواهد بود. به این منظور، در مقالة حاضر ضمن ارائة سیر تاریخی سیاستهای نوآوری، به معرفی چارچوب تحلیلی نظام نوآوری مبتنی بر مسئله به عنوان رویکردی جامع برای تحلیل فرایندهای نوآوری فنی و اجتماعی برای حل مسائل کلان جامعه با هدف ارائة مبنایی برای تنظیم سیاست نوآوری مبتنی بر مسئله میپردازیم. در نهایت هم بر اساس استراتژی تحلیل تاریخی وقایع به تحلیل دو موردکاوی (مسئلههای زلزلة آمریکا و شکاف دیجیتالی کره جنوبی) میپردازیم.
Innovation system studies have increased significantly over the past decades and various approaches have been presented in the literature; consequently, innovation policies have undergone substantial changes in the context of each period. Most of these approaches have focused on the development of technological innovation for purely economic purposes. Resolving macro-level societal problems based on the innovation system, called “Problem-oriented Innovation System (PIS)”, has recently been introduced in the related literature and has opened a new path for economic and social development of countries. Implementation of this framework by policymakers will serve as the basis for developing problem-oriented innovation policy for the problems or challenges facing society. To this end, this paper, while presenting the historical evolution of innovation policies, introduces analytical framework of “Problem-oriented Innovation System” as a comprehensive approach to analyzing technical and social innovation processes for resolving large scale problems with the aim of providing a basis for problem-oriented innovation policy. Finally, we analyze two case studies (the problem resolution systems of US earthquake and the digital divide in South Korea) based on the “Event History Analysis” strategy.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اين نقدها، عليرغم گسترش ادبيات در مطالعات نظام نوآوري، يکي از جنبه هايي که در اين مطالعات مغفول واقع شده است ، توجه به حل «مسائل کلانِ جامعه ٨» است (به عنوان مثال مسئلۀ شکاف ديجيتالي ١، آلودگي هوا٢، زلزله ٣، خشکسالي ٤، تغييرات آب و 1 National Innovation System(NIS) 2 Regional Innovation System(RIS) 3 Sectoral Innovation System(SIS) 4 Technological Innovation System(TIS) 5 Socio‐technical System Transition 6 Supply‐side 7 Demand‐side ٨ منظور از «مسئلۀ کلان »؛ چالش هاي فّني-اجتماعي موجود در جامعه است که توليد، انتشار و به کارگيري دانش و فناوري در زمينه هاي فّني - مهندسي و اجتماعي ميتواند نقش قابل توجهي در حل آن داشته باشد.
به عبارتي پاسخ گويي به اين قبيل مسائل تنها از طريق توسعۀ فناوري ها، تحقيقات پيشرفتۀ علمي و سياست هاي دولتي به تنهايي امکان پذير نيست و کارکردهايي نظير افزايش آگاهي عموم ٦ و تقاضا، ارائۀ معيارها و استانداردها و لزوم انطباق با آن ها، توليد دانش با زمينه هاي اجتماعيِ مرتبط با مسئله و کارآفريني اجتماعي نيز بايستي مورد توجه قرار بگيرند؛ به جاي اينکه محوريت نظام نوآوري روي توسعۀ يک فناوري يا صنعت خاص باشد بايد بر روي حل مسئلۀ کلان مورد نظر متمرکز شد و نوآوري هاي فنّي را در کنار نوآوريهاي اقتصادي و اجتماعي براي حل آن به کار گرفت .
از اين رو، در اين مقاله به معرفي رويکرد جديد نظام نوآوري مبتني بر مسئله به عنوان چارچوبي تحليلي براي تنظيم سياست نوآوري مبتني بر مسئله مي - 1 Digital divide 2 Air pollution 3 Earthquake 4 Drought 5 Climate change 6 Public awareness 7 Problem‐oriented Innovation System(PIS) 63 پردازيم و کاربرد آن در دو موردکاويِ زلزلۀ آمريکا و شکاف ديجيتالي کره جنوبي را تشريح خواهيم کرد.