چکیده:
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حکمی در حکمت اسلامی است این مسیله قابل تامل است که در حوزه جهانشناسی کدامیک از مبانی این حکمت با رمزپردازی تناسب داشته و میتواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ مبانی جهانشناسی حکمت متعالیه به دلیل بهرهمندی از نگاه وجودی، با مسیله رمزپردازی کاملا سازگار و متناسب است. از این میان میتوان به مبانیای همچون مثل افلاطونی، تطابق عوالم، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است؛ لذا مبانی جهانشناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم مینمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازیهای صحیح و عقلانی در اختیار قرار میدهد. در این مقاله برای دستیابی به مطلوب از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
از این میان میتوان به مبانیای هم چون مثل افلاطونی، تطابق عوالم ، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است ؛ لذا مبانی جهان شناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم مینمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازیهای صحیح و عقلانی در اختیار قرار میدهد.
صدرا در برخی از آثار خود تمثیلـی را بیـان نموده که در آن نور و مراتب آن رمز و مثال خداوند و مراتب وجود دانسته شده است و تبیینی را که در این خصوص ارائه می دهد همان چیـزی اسـت کـه از رمـز و رمزپـردازی در ایـن پـژوهش دنبال میشود و به خوبی گویای توجه و شناخت صدرا نسـبت بـه ایـن موضـوع و جایگـاه آن در اندیشۀ وی است (همان ، ص ٧٠؛ همو، ایقاظ النائمین ، ص ٢٤).
هـیچ موجـودی در عـالم مـاده نیست مگر اینکه نظیری در عوالم بالاتر دارد و این ها همـه بـه ایـن دلیـل اسـت کـه عـوالم مطـابق یکدیگرند و درجات و مراتب مختلف یک حقیقت اند که از مبدأ المبـادی بـه سـوی پـائین تـرین مرتبه یعنی عالم ماده و جسم تنزل یافته اند(همو، اسفار، ج ٩، ص ٢٣٥؛ مفـاتیح الغیـب ، ص ٨٨-٨٧؛ المدأ و المعاد، ص ٤٧١-٤٩٥،٤٦٨؛ المظاهر الالهیـة ؛ ص ١٥٠؛ کسـر اصـنام الجاهلیـه ، ص ٤٩؛ سـه رسائل فلسفی، ص ٣٠٠-٢٨٢؛ مجموعه الرسائل التسعـة، ص ٣٥٦؛ شرح الهدایـة الاثیریـة ، ص ٤٤٧).