چکیده:
الگوی فرهنگی درک سرعت نقشی عمده در شکل گیری فرهنگ رانندگی در جهان دارد. این مقاله سعی دارد تا از طریق یک رویکرد و نگرش تطبیقی میان دو کشور ایران و آلمان، تفاوت موجود بر نظام های ادراکی و تفسیری سرعت در میان مردم را مورد مطالعه قرار داده و نقش آن ها را در وقوع تصادفات جادهای نشان دهد. با توجه به اهمیت مطالعه «تجربه» به عنوان منبع بازنمایی نظام تفسیری و ادراکی سرعت، در این مقاله روش مطالعه میدانی و کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. مشاهده مشارکتی، گفت گو با مطلعان کلیدی و گفت و گو با گروه اسمی از روش های عمده در این تحقیق بودهاند. این پژوهش نشان میدهد پویایی تاریخی الگوهای فرهنگی رانندگی در ایران دو دوره کاملا متقاوت پیش و بعد از نوسازی (مدرنیزیشین) را در برداشته است. دوره دوم با گسست از الگوهای فرهنگی نخست همراه بوده و در آن با تفسیری جدید از عناصری چون سرعت، حرکت، مکان، زمان، مقصد و راه به عنوان تجربهای فرهنگی روبهرو هستیم.
Cultural pattern of speed plays an important role in evolution of transportation culture in all over the world. This article is intended to reach the differences between two system of comprehension of speed and transportation culture and their key components in car accident rate in Iran and Germany through a comparative research. Due to the importance of cultural experience as a source of perception of speed issue, this article employs qualitative and fieldwork methodology including participant observation, interview with key informant, nominal and focus group interviews. This article shows how historical evolution and dynamism of transportation culture is divided in two pre- modern and modern eras in Iran. The second period is known with separation from the first period cultural period that has left a strong impact on perception of some key elements such as speed, movement, place, time, destination and road as cultural experiences.
خلاصه ماشینی:
7- Frazer, Sir James George 8- Tylor, Edward Burnett 9- Eliade, Mircea 10- Lévi-Strauss, Claude 11- Leach, Edmund 12- Thompson, Kenneth 13- Durkheim, Émile 14- Turner, Victor W.
در مجموع با توجه به اهدافي که برگزيده شده است ، اين مقاله پژوهشي سعي دارد تا به پرسش هاي زير پاسخ گويد: ١- پويايي تاريخي تجربه سرعت تا چه حد نشان از تغيير پارادايم هايي دارد که در جامعه ايران ظهور يافته اند؟ ٢- درک عناصر کليدي چون زمان و مکان تا چه اندازه درک پديده سرعت در ميان ايرانيان را شکل مي بخشد؟ ٣- ظهور مدرنيزيشين (نوسازي) در ايران چه تاثيري بر درک مفهوم سرعت به عنوان يک تجربه در سطح عام داشته است ؟ ٤- چگونه ميتوان روايت غالب از درک سرعت را در فرايند فرهنگ پذيري نسل نو جهت 1- Evans, Leonard بخشيد؟ ٥- مقايسه جامعه اي چون آلمان که داراي يکي از فرهنگ هاي مناسب رانندگي در جهان است با ايران ، چه تفاوت هاي معناداري از نظام هاي شناختي و ادراکي سرعت و عناصر وابسته به آن چون زمان و مکان را نشان ميدهد؟ ٢- پيشينه پژوهش درک پيش مدرن (سنتي) و مدرن دو عنصر کليدي زمان و مکان زماني که به موضوع سرعت در دوره پيش مدرن و نوسازي در ايران نظر مي دوزيم ، مي توان از دو دوره متفاوت با وجود رويکردهاي مختلف آنها سخن گفت ، دوره پيش اسلامي که به ويژه متاثر از نظام هاي اساطيري است و دوره ديگر، دوره تشرف مردم ايران به دين اسلام ، که از پارادايم دين در اشکال ساختاري و غير ساختاري خود تاثير مي پذيرد (حسن زاده و کريمي، ٢٠١٠).