چکیده:
این مقاله به بررسی رمان شنبه اثر ایان مکاِیوِن به مثابه نمودگاه تفکر انسانگرایی لیبرال میپردازد. پس از مروری بر انگارههای انسانگرایی (اومانیسم) لیبرال و تناقضات موجود در آن، نویسندگان به چگونگی بازنمود این دیدگاه و جهانبینی در رمان در پرتو حادثه یازده سپتامبر، تهاجم به عراق، انگارههای نوشرقشناسی و آن چه در غرب به تروریسم اسلامی موسوم شده میپردازند. نویسندگان استدلال میکنند که این رمان به مثابه یکی از فرآوردههای فرهنگی «الحاد جدید» - از متاخرترین و افراطیترین نمودهای اومانیسم در غرب - به نوعی تمام وجوه تفکر اومانیستی و لیبرال (دینستیزی، علمگرایی، تاکید بر محوریت انسان و آزادیها و حقوق او، تاکید بر اهمیت هنر و ادبیات و تاکید بر روابط انسانی) را بازتاب میدهد. با وجود پرسشگری ظاهری شخصیت اصلی رمان، پرسشهای اساسی درباره وضعیت جهان معاصر ناپرسیده میمانند. به رغم مدعای اومانیستی پرهیز از سوگیری و پرداختن منصفانه به تمام جوانب یک مساله، رمان مکایون چونان اثری تبلیغاته جانبدارانه با دامن زدن بر اسلامهراسی توجیهگر جنگی خونبار می شود و در خدمت قدرت قرار میگیرد.
This article examines Saturday in terms of its ideological orientation. It is argued that Saturday’s essentially pro-war stance can be explained in terms of liberal humanist views which the novel espouses. It is argued that the novel in a sense reflects all the main features of liberal humanism: secularism transformed in the New Atheist militant stance against religion, scientism, pluralism, emphasis on the centrality of man and his liberties and rights, emphasis on the human relations and glorification of art and literature as humanizing achievements. However, considering the post-9/11 context, the writers seek to shed light on the connection between this liberal humanist tendency and neo-orientalism (with Islamophobia as one of its main features). As such, despite the liberal humanist emphasis on avoidance of prejudice and considering all sides of an issue, the novel fails to ask the essential questions about the condition of the contemporary world – the real causes of terrorism – and in effect by justifying an imperialistic war, rather unabashedly, serves power.
خلاصه ماشینی:
پس از مروري بر انگاره هاي انسان گرايي (اومانيسم ) ليبرال چونان شاکله اصلي تفکر مک ايون و تناقضات موجود در آن ، نويسندگان به چگونگي بازنمود اين ديدگاه و جهان بيني در رمان در پرتو حادثه يازده سپتامبر، تهاجم به عراق ، انگاره هاي نوشرق شناسي (neo-Orientalism) و آن چه در غرب به تروريسم اسلامي (Islamic terrorism) موسوم شده مي پردازند.
نويسندگان استدلال مي کنند که اين رمان به مثابه يکي از فرآورده هاي فرهنگي «الحاد جديد» - از متاخرترين و افراطي ترين نمودهاي اومانيسم در غرب - به نوعي تمام وجوه تفکر اومانيستي و ليبرال (دين ستيزي ، علم گرايي و خردگرايي ، تاکيد بر محوريت انسان و آزادي ها و حقوق او، تاکيد بر اهميت هنر و ادبيات و تاکيد بر روابط انساني ) را بازتاب مي دهد.
اين نوشتار بر آن است به ديدگاه و جهان بيني انسان گرايي (اومانيسم ) ليبرال چونان شاکله اصلي تفکر نويسنده رمان شنبه و تناقضات موجود در آن در پرتو حادثه يازده سپتامبر، تهاجم به عراق ، انگاره هاي نوشرق - شناسي (neo-Orientalism) و آن چه در غرب به تروريسم اسلامي (Islamic terrorism) موسوم شده بپردازد.
مالي کلارک هيلارد (٢٠٠٧) در اظهارنظري ناظر به رويکرد ايدئولوژيک کلي رمان ، با اشاره به شعرمعروف «ساحل داور» (Dover Beach) اثر مثيو آرنولد و ارجاع به آن در رمان شنبه ، معتقد است مک ايون به دنبال برانگيزاندن حس نوستالژي نسبت به دوران ملکه ويکتوريا نيست ، اما در نگرش او به بررسي مسايل سياست داخلي و خارجي ، تاريخ و ادبيات نوعي نوويکتوريايي گرايي (neo-victorianism) ديده مي شود که به ميانجي آن مي کوشد دنياي پرچالش ادبي و فرهنگي امروز را معنا کند (١٨١-٢٠٦).