چکیده:
نظریههای اخلاق هنجاری از سه نوع اخلاق وظیفهگرا، اخلاق نتیجهگرا و اخلاق فضیلتگرا سخن میگویند و مبانی و دیدگاههای مربوط به هر سه نوع اخلاق مزبور در نزد متفکران مسلمان دیده میشود. در اینجا میتوان از مفهومی جدید از اخلاق با عنوان «اخلاق خلیفهگرا» سخن گفت که بر مبنای مماثلت و جانشینی بین انسان و خدا یا به تعبیری ربّ و عبد و خلیفگی اخلاقی انسان نهاده شده است. به نظر میرسد که این نوع اخلاق میتواند با نقد مدلهای غیرخلیفهگرایانه مانند اخلاق عشق یا اخلاق شرم، مدلول درستی از تعبیر «اخلاق عرفانی» را ارائه کند؛ در حقیقت اخلاق خلیفهگرا گرچه نظریهای فضیلتگرایانه تلقی میشود اما در چیستی فضایل، روش شناخت فضایل، و نحوة نائل شدن به فضایل با رویکردهای مرسوم در اخلاق فضیلتگرا تفاوت دارد. در این نظریه، فضایل، همان اوصاف خداوند، روش شناخت آنها همان شناخت اوصاف باری، و روش فضیلتمند شدن به آنها همان تشبه به خدا و تبدیلشدن به خلیفة خداوند در مراحل سهگانه تخلیه، تجلیه و تحلیه است. روششناسی معرفت و رشد اخلاقی در این نوع اخلاق مبتنی بر آن نوع از انسانشناسی و خداشناسی عرفانی است که با مکتب اکبری و دیدگاه عرفانی امام خمینی (ره) همسویی دارد.
There are three types of normative ethics including duty-based ethics, result-based ethics and virtue- based ethics. A fourth type of ethics can be also considered as "Caliphate – oriented ethics", which is based on the assumption and succession between man (as Abd) and God (as Rabb). In this article, we attempt to examine the concept of "Caliphate- based ethics" by examining the mystical ethics in the tradition of theoretical mysticism. This type of ethics may be the correct interpretation of "mystical ethics" - in the tradition of theoretical mysticism attributed to Ibn al-Arabi and Caliphate-based ethics is subordinated to virtue ethics. The Caliphate's ethics should be viewed as a virtue theory that differs in the nature of virtues, the method of recognizing virtues, and how to achieve virtues with conventional approaches to virtue ethics. In this theory, virtues are the attributes of God, the method of recognizing virtues is the knowledge of the virtues, and the method of becoming virtuous is to imitate God and then become the caliph of God through mystical conduct in three stages. Purification, Polishing and Adornation. This methodology is based on mystical anthropology, which is found in the mystical works of Imam Khomeini.
خلاصه ماشینی:
بهنظر میرسد که این نوع اخلاق میتواند با نقد مدلهای غیرخلیفهگرایانه مانند اخلاق عشق یا اخلاق شرم مدلول درستی از تعبیر «اخلاق عرفانی» را ارائه دهد؛ درحقیقت، گرچه اخلاق خلیفهگرا نظریهای فضیلتگرایانه تلقی میشود، در چیستی فضائل، روش شناخت فضائل، و نحوة نائلشدن به فضائل با رویکردهای مرسوم در اخلاق فضیلتگرا تفاوت دارد.
در این مقاله میکوشیم تا ضمن بررسی صحتوسقم اصناف سهگانة اخلاق دینداری مزبور به طرح مفهومی جدیدی از اخلاق با عنوان «اخلاق خلیفهگرا» بپردازیم و نشان دهیم که اولاً مدلول درست تعبیر «اخلاق عرفانی» بنابر سنت عرفانی محییالدین ابنعربی همین اخلاق خلیفهگراست نه اخلاق شرم یا اخلاق عشقی و غیره و ثانیاً نشان دهیم که نظریة اخلاق عرفانی امام خمینی (ره) با «اخلاق خلیفهگرا» بیش از دیگر نظریههای اخلاق هنجاری سازگاری دارد؛ و سوم اینکه اخلاق خلیفهگرا زیرمجموعة اخلاقهای فضیلتگرایانه قرار میگیرد.
باتوجهبه توضیحات پیشگفته، از بین اصناف سهگانة عابد، زاهد، و عارف که ابنسینا در نمط نهم اشارات از آنها نام میبرد (ابنسینا بیتا: القسم الرابع، 59)، اخلاق مصلحتاندیش با دو نوع اول از این سهگانه تطابق دارد؛ ب) اخلاق معرفتاندیش: تأکید دینداری مصلحتاندیش بر تکلیف و تقلید بود، اما تأکید دینداری معرفتاندیش بر حق و تحقیق است و درواقع از این جهت، دینداری معرفتاندیش درحکم «آنتیتز» برای دینداری مصلحتاندیش بهشمار میرود و برخی از ویژگیهای آن دینداری دربرابر این دینداری قرار میگیرد.
In contrast to Belqiziz, the discourse of critical rationalism is the solution to these problems because of its reliance on the internal dialectic between self and the other, self and the other dialectical critique, nonlinear view of history (simultaneous intellectual history), cultural understanding of modernity, avoidance of absolutism, as well as the possibility of combining Western and Islamic.