چکیده:
سلوک حرکت نفس ناطقه به سوی خداست و هر عمل سلوکی پارهای از حرکت آن نفس به سوی غایت هستی است. این یک حرکت استکمالی است که از حرکت جوهری نفس ناطقه برمیخیزد. نفس در صورتهای اخلاقی و سلوکی به مثابۀ کمالات جوهری حرکت میکند؛ ولی این حرکت نه حرکت جوهری عرضی، بلکه حرکت طولی و حرکت برداری است. حرکت جوهری طولی با انتقال موضوع در فعلیتها، در سلسلۀ طولی جهان هستی واقع میشود. حرکت جوهری برداری که از نوآوریهای استاد علی عابدی شاهرودی است با مؤلفههای خاصی در پی ترکیب حرکت جوهری عرضی و طولی و به گونۀ شتابدار به وجود میآید. حرکت جوهری استکمالی به امکان استعدادی و استکمال وجودی و قوای قلبی وابسته است تا زمینۀ حرکت فراهم گردد و با استکمال، تکامل وجودی و اشتداد وجودی رخ دهد و با فعلیت قوای قلبی همانند لطائف سبعه سلوک به سوی غایت هستی صورت گیرد. منشأ این حرکت استکمالی چیست؟ در پاسخ، با بهرهگیری از بیان استاد علی عابدی شاهرودی، بحث عامل و مدبر این حرکت جوهری را طرح کردهایم. این مدبر بر دو قسم است: یکی مدبر درونی که ارادۀ عقلی است و دیگری مدبر بیرونی که ارادۀ ملکوتی و الهی است. البته تدبیر مدبر ملکوتی و الهی نیز به سه دسته تقسیم میشود: تدبیر آغازین و پسین؛ تدبیر اصلی و طریقی و تدبیر عام و خاص. در ادامه به اثبات حرکت جوهری استکمالی پرداختهایم که بر برهان حرکت در کمالات اخلاقی و سلوکی تکیه دارد.
السلوک هو حرکة النفس الناطقة إلی الله تعالی، و کل عمل سلوکی قطعة من تلک الحرکة إلی غایة الوجود. وهذه حرکة استکمالیة تنبعث من الحرکة الجوهریة للنفس الناطقة، فالنفس تتحرک فی صور أخلاقیة وسلوکیة و هی الکمالات الجوهریة، وهذه الحرکة لیست حرکة جوهریة عرضیة، بل حرکة طولیة و اتجاهیة الحرکة الجوهریة الطولیة تقع عبر انتقال الموضوع فی فعلیات مختلفة فی سلسلة العالم الطولیة. و مفهوم الحرکة الجوهریة الاتجاهیة من ابداعات الاستاذ علی عابدی الشاهرودی و هی تتکون من ترکیب الحرکة الجوهریة العرضی والطولیة إضافة إلی التسارع. الحرکة الجوهریة الاستکمالیة تتوقف علی الامکان الاستعدادی و الاستکمال الوجودی والقوی القلبیة، حت تتمهد الأرضیة لها و یتم الاشتداد والتکامل الوجودیین و یتم السلوک نحو غایة الوجود بفعلیة القوی القلبیة. وحول منشأ هذه الحرکة الاستکمالیة، یمکن الإشارة إلی العامل و المدبر لهذه الحرکة، بنائا علی اقوال الاستاذ عابدی الشاهرودی. وهذا المدبر علی قسیمن، المدبر الداخلی و هو الإرادة العقلیة و المدبر الخارجی و هو الإرادة الملکوتیة الإلهیة. و تدبیر الملکوتیة ایضا ینقسم إلی ثلاثة أقسام: التدبیر الأولی و النهایی، والتدبیر الأصلی و الطریقی، والتدبیر العام والخاص. وبعد کل هذا قمنا باثبات الحرکة الجوهریة الاستکمالیة، والتی تستند علی برهان الحرکة فی الکمالات الأخلاقیة والسلوکیة.
The path of Human rational soul`s movement is towards God, and every conductive action is a part of the movement towards the end of the existence. It is a perfect-based movement that arises from the substantial movement of the rational soul. The soul moves as substantial perfections in moral and behavioral forms; but this motion is not a substantial motion in width, but a longitudinal motion. Longitudinal substantial motion occurs in the longitudinal chain of the universe by transferring its subject in actualities. Vector substantial movement, which is one of Ali `Ābedī Shāhrūdī`s innovations, happens following the combination of width and longitudinal accelerating substantial movements by special components. Perfect-based substantial movement depends on the imkān-i isti`dādī, talent possibility, existential perfection-seeking and human heart forces to provide the ground for movement to cause perfection, existential evolution and ishtidād, intensity, and with the actuality of the heart forces to the end of existence occurs. What is the origin of this perfect-seeking movement? In response, using the statement of Master Ali `Ābedī Shāhrūdī, we have proposed a discussion of the manager of this essential movement. This manager is of two types: inner and externa, the former being the intellectual will and the later external which is the heavenly and Divine will. Of course, the action of the latter is also divided into three categories: the initial and the last, the main and the lesser and the general and the special manager. In the following, we have proved the essence of perfection-seeking motion, which relies on the argument of motion in moral and behavioral perfections
خلاصه ماشینی:
حرکت جوهري استکمالي ، حرکت جوهري طـولي ، حرکـت جوهري برداري ، امکان استعدادي ، اشتداد وجودي ، مدبر عقلي ، مدبر ملکوتي مقدمه سلوک حرکت نفس نطقي و حقيقت قلبي به سوي خداست و هر عمـل سـلوکي پاره اي از حرکت آن نفس به سوي آن غايت هستي است و اين تطـور وجـودي، استکمال طولي را براي آن نفس در پي دارد.
ب ) حرکت جوهري طولي با فعليت امکان استعدادي موجود در مـتن جـوهر صورت ميگيرد، براي همۀ جواهر جسماني و نفساني يعني اجسام طبيعي آلـي و نفوس برزخي تجردي رخ ميدهد و با انتقال موضوع در فعليت ها و تحصل ها در سلسلۀ طولي جهان هستي واقع ميشود (حسن زاده آملـي، ١٣٨٤: ٦٥)؛ بـه تعبيـري اين انتقال طولي به نحو «لبس بعد از لبس » يعني صورت روي صورت و فعليـت روي فعليت رخ ميدهد و در راستاي فعليت هاي متوالي در هر آن تحليلي زماني، فعليتي نو مييابد (حکيم سبزواري، ١٣٦٢: ٤٨٤).
اکنون پرسش اين اسـت کـه عامـل حرکـت نفـس نطقي در صراط سلوک چيست ؟ پيش از پاسخ بايد توجه داشت که حوزة فعاليـت عامـل حرکـت در حقيقـت قلبي دو منطقه ميباشد: اول آنکه زمينۀ تبديل قوه اي از قواي آن حقيقت به امکان استعدادي سلوکي فراهم گردد تا آن امکان ايجاد گردد و استعداد حرکت به سوي استکمال در آن حقيقت به وجود آيد؛ دوم آنکه آن قوه به فعليت و آن امکـان بـه ضرورت مبدل شود و اين دو با تدبير دو مدبر دروني و بيروني انجـام مـيگيـرد: مدبر دروني بر اساس قانون اختيار و مسئوليت ، اراده است که در خـود حقيقـت قلبي است و براي زمينه سازيهـا در آن حقيقـت تـلاش مـيکنـد.