چکیده:
وجود پیوند تنگاتنگ میان املا و نگارش موجب شده است تا به بررسی و نقد دو اثر آموزشی و دانشگاهی با نامهای راهنمای املای فرانسه و آئین نگارش فرانسه بپردازیم که مرکز نشر دانشگاهی آنها را چاپ کرده است. جستار پیش رو کوشیده است تا پس از نگاه کوتاهی به پیدایش و تحول املا، به نقش دیکته در یادگیری املای فرانسه و پیوند آن با مهارت نوشتاری بپردازد. بررسی محتوا و بهویژه تمرینهایی که نویسندگان در این دو کتاب گنجاندهاند به این پژوهش اجازه داده است تا با تعیین نوع تمرینها، هم رویکرد نویسندگان کتابها به آموزش زبان را آشکار سازد، و هم راهکارهایی را برای اصلاح، بهبود و بهروزرسانی آنها پیشنهاد دهد. هدف اصلی نویسندگان در دو کتاب این است که نخست به شیوهای کاملا تجویزی، در کتاب اول، نکات اساسی املای فرانسه را، و در کتاب دوم، جملهنویسی و عناصر سازندة آن را به دانشجویان کارشناسی زبان و ادبیات فرانسه و مترجمی فرانسه آموزش دهند. بررسیهای نشان میدهند که این دو کتاب، با وجود اینکه قدیمی و ادبیاتمحورند و از ظاهر جذابی برخوردار نیستند، توانستهاند قوانین املایی و نگارشی را با شیوهای گامبهگام، از ساده به مشکل، و بر اساس نظم پیشنهادی نویسندگان، به دانشجویان آموزش دهند.
The close relationship between spelling and writing has led us to study Mahvash Ghavimi’s works as a part of studies done at the Institute for Humanities and Cultural Studies, and we review and criticize two educational and academic works entitled "The French Spelling Guide" and "The French Writing Guidelines", published by the University Publication Center. The present article has tried to take a brief look at the emergence and evolution of spelling before paying attention to the role of dictation in learning French language spelling and its connection with writing skill.The study of the content and especially the exercises that the authors have included in these two books has allowed this research to reveal the approach of the authors of the books in language teaching by determining the type of exercises, and also there are some strategies suggested in order to correct, improve and update them. The main goal of the authors in these two books is to teach the basics of French spelling in a very prescriptive way in the first book, and in the second one, it refers to sentence construction and its constituent elements to be learned by bachelor students of French language and literature and French language translation.
خلاصه ماشینی:
بررسی محتوا و بهویژه تمرینهایی که نویسندگان در این دو کتاب گنجاندهاند به این پژوهش اجازه داده است تا با تعیین نوع تمرینها هم رویکرد نویسندگان کتابها به آموزش زبان را آشکار سازد و هم راهکارهایی را برای اصلاًح، بهبود، و بهروزرسانی آنها پیشنهاد دهد.
باوجوداین، در زبان فرانسه نمیتوان چندان به این امر کلی بسنده کرد؛ زیرا ازیکسو تفاوت زیادی بین نگارش و زبان شفاهی وجود دارد و ازسویدیگر آوا و حرف با هم همخوانی ندارند و حتی برخی از حرفها اصلاً تلفظ نمیشوند: یادگیری زبان مولیر از تطابق اسمهای مفعولی با فعلهای معین «بودن» و «داشتن» گرفته تا کاربرد اکسانها و گزینش و نوع کلمه (مذکر و مؤنث) راهی پرپیچوخم است که باید کلید آن را یافت و یا حداقل بهترین راه را برگزید (Develey 2016: 1).
با کاستی و ضعفهایی که زبانآموزان در نوشتن کلمات دارند، مخصوصاً کلمات ناآشنا که در هیچ متنی ندیدند، انتظارات برای کاربرد صحیح آنها در هر موقعیت متنی برآورده نمیشود، اما با آموزش املا و دیکته میتوان اهداف گوناگونی را دنبال کرد؛ ارزشیابی و تمرین آنچه که زبانآموز در کتابهای درسی خود آموخته، تشخیص توانایی او در نوشتن صحیح آنها، آموختن کلمههای رایج و موردنیاز در زبان امروز، آموزش آیین نگارش، یادگیری شکل، معنی، و مفاهیم کلمههای جدید و موارد کاربرد آنها، افزایش دامنۀ لغوی زبانآموز، و غیره.
اگر دیکته یا همان رونویسی دقیق از متنی که شخص ثالث با صدای بلند آن را میخواند، اهداف املایی را برآورده کند، به تفکر و تأمل بینجامد، و با تکیه بر اشتباهات زبانآموزان انجام شود موجب تقویت نوشتار آنها میشود که جزوی از املای لغوی و نحوی است.