چکیده:
مدیریت افکار مقولهای است ناظر به «حوزۀ شناخت» انسان که تحت تاثیر متغیرهای متعددی قرار میگیرد و مقتضیات و شرایطی متفاوت با دیگر حوزهها همچون سیاست و حاکمیت دارد. از جمله متغیرهای مطرح در این زمینه، «اقتدار» است که بیشتر از منظر دینی و ساختار سیاسی مورد توجه بوده و جایگاه و مظاهر آن در مدیریت افکار در سیرۀ نبوی کمتر بررسی شده است. این در حالی است که آن حضرت همواره به استفاده از قدرت (قهر و غلبه) در مدیریت افکار و گسترش پیام خود (اسلام) متهم شده است. این نوشتار میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی، با استناد به دادههای تاریخی و محوریت عناصر ارتباطی، به تبیین جایگاه اقتدار در مدیریت افکار در سیرۀ نبوی بپردازد تا مظاهر، مراتب و نوع تناسب آن را مشخص سازد؛ تا از این رهگذر، اتهامات وارد بر رسول خدا(ص) را از چهرۀ ایشان بزداید. حکمت حاکم بر سیرۀ نبوی، مقتضیات حوزۀ شناخت و متغیرهای مربوطه، پایه و اساس تحلیل قرار گرفتهاند. ضرورت و تناسب انواع اقتدار با محتوای فکری، ضرورت بهرهمندی مدیر از همۀ مظاهر آن، اولویت و تناسب اقتدار علمی با مدیریت فکری، وجود انگارۀ موثر در ذهنیت مخاطبان دربارۀ اقتدار قهریه، تناسب اقتدار نظامی با مدیریت فکری صرفا در مانعیتزدایی (نه القای باور)، و در نهایت اعمال کریمانۀ اقتدار، از جمله یافتههای تحقیق است.
Thought management is related to the "domain of human knowledge" that is influenced by several variables and has different requirements and conditions in relation to other areas such as politics and sovereignty. One of the variables in this field is the issue of “authority”, which has received more attention from religious and political perspective. This issue has a special position in the management of thoughts in the conduct of the Prophet (S), though he has always been accused of using power (anger and domination) in managing thoughts and spreading his message (Islam). Using a descriptive-analytical method, and focusing on the historical sources, this paper analyzes the status of authority in the management of thoughts in the life of the holy Prophet (S) to determine its manifestations, levels and coordination, and on the other hand, to remove the accusations against the Messenger of God (S). The necessity and appropriateness of all kinds of authority with intellectual content, coordinating the scientific authority to intellectual management, creating an effective idea in the audience‟s mindset about authority, the balance of military power with the management of thoughts to remove obstacles, and finally, applying the power of authority in a generous way are among the findings of this research.
خلاصه ماشینی:
ضرورت و تناسبِ انواع اقتدار با محتوای فکری، ضرورت بهرهمندی مدیر از همۀ مظاهر آن، اولویت و تناسب اقتدار علمی با مدیریت فکری، وجود انگارۀ موثر در ذهنیت مخاطبان دربارۀ اقتدار قهریه، تناسب اقتدار نظامی با مدیریت فکری صرفاً در مانعیتزدایی (نه القای باور)، و در نهایت اِعمال کریمانۀ اقتدار، از جمله یافتههای تحقیق است.
این در حالی است که از سویی پایه و اساس اقدامات پیامبر ادارۀ افکار و تأثیر در «حوزۀ شناخت» مخاطب بوده و از سوی دیگر، ایشان همواره به استفاده از قدرت (قهر و غلبه) برای گسترش پیامِ خویش (اسلام) متهم شده است.
ازاینرو پژوهش در این مسئله از دو جهت ضرورت مییابد: یکی آگاهی از جایگاه و مظاهر مختلف اقتدار پیامبر در مدیریت افکار با هدف الگوگیری از آن در ارائه و گسترش اسلام؛ و دیگر، زدودن ساحت مقدس رسول اکرم از اتهام خشونت در ارائه و گسترش اسلام.
با توجه به اینکه مدیریت افکار با حوزۀ شناخت و درون انسان ارتباط دارد، چه نسبت به مدیر فکری و چه نسبت به گیرندۀ فکر، و عمیقترین آگاهی را در این زمینه قرآن در اختیار قرار میدهد، از مفاهیم و مستندات قرآنی نیز استفاده شده است.
با عنایت به حکیمانه بودن پیام نبوی ازیکسو، و جامعیت و کارآمدی آن از سوی دیگر، پیشفرض این پژوهش، متغیر بودن نوع و نحوۀ اِعمال و تأثیر اقتدار بر حسب ماهیت پیام (اسلام)، هدف، مخاطب و دیگر شرایط پیرامونی در فرایند ادارۀ افکار است.