چکیده:
دوران غیبت صغری از برهههای مهم تاریخ اسلام است که بنا به دلایلی امکان دسترسی به امام معصوم برای شیعیان وجود نداشت و از طریق وکیلانی که تعیین میشد امور آنان ساماندهی میشد. چگونگی انتصاب این وکیلان و مهم-ترین ملاکهای حاکم بر این انتصابها موضوع نوشتار پیش رو است. ضرورت بحث از این موضوع زمانی روشن میشود که بدانیم شرایط سیاسی اجتماعی جامعه اسلامی در این دوران برای شیعیان بسیار سخت بوده و دستگاه حاکمه و وابستگان آن به شدت تلاش داشتند تا نیروهای شیعی را تجزیه و پراکنده نموده و از ارتباط آنان با یکدیگر و از طرفی ارتباط آنان را با رهبرانشان قطع یا محدود نمایند. انتصابها به فرمان مستقیم امام زمان و معرفی وکیل جدید به وسیله وکیل خاص حضرت صورت میگرفت. انتصابها مخفیانه و بیشتر اوقات در قالب توقیعاتی بود که صادر میگشت. زمینهسازیهایی در این جهت لازم بود. اقدام به نصب وکیلان قبل از درگذشت وکیل سابق، خبر دادن از مرگ وکیل سابق، اطلاعرسانی به دیگر وکیلان و بزرگان مناطق، مدح و تمجیدهایی که صادر میشد، از جمله مقدمات امر انتصاب بود. مهمترین ملاکها در انتصاب، رازداری و حفظ اسرار، مقام علمی و معرفتی و آگاهیهای غیبی بود که از طریق امام بدانها داده میشد. در برخی موارد بعید بودن احتمال وکالت شخص مورد نظر، ملاک قرار میگرفت. روش جمعآوری دادهها کتابخانهای است و گزارشهای تاریخی توصیف شده و مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
The period of short Absence is one of the important parts of the history of Islam that for some reasons it was not possible for the Shiites to have access to the Infallible Imam and their affairs were organized and managed through representatives appointed by the Imam.
How to appoint these representatives by the Imam and the most important criteria for eligibility for their appointment is the subject of this article.
The need to discuss this issue becomes clear when we know that the socio-political conditions of the Islamic society in that period were very difficult for the Shiites and the ruling political system and its affiliates tried hard to disintegrate the Shiites and cut and restrict their relations with each other and with their leaders.
Appointments were made by the direct order of Imam of the Time and the introduction of a new representative by the special representative of the Imam.
Appointments were made secretly, often in the form of recommendation letters issued by the Imam
For this purpose, conditions had to be provided in advance. Arranging deputies before the death of the former representative, announcing the death of the former representative, informing other representatives and elders of the regions, and the praises that were issued, were among the preparations for the appointment.
The most important criteria in the appointments, were secrecy and keeping secrets , scientific and epistemological position and occult knowledge that was given to the representatives through Imam (as). In some cases, the unlikely possibility of representing the person in question was the criterion for appointment. The method of data collection in this research is library and historical reports have been described and analyzed.
خلاصه ماشینی:
با توجه به مخفی بودن این سازمان و تلاش بسیاری که از طرف حاکمان سیاسی معاصر امامان برای شناسایی این سازمان و نیروهای آن انجام میشد، چگونگی انتصاب چهار نایب خاص امام زمان( و دیگر وکیلان قابل توجه است.
از آنجا که محدوده این نوشتار دوران غیبت صغری است، گزارشهایی مورد بررسی قرار میگیرد که اختصاص به دوران چهار سفیر امام زمان( (عثمان بن سعید عمری، محمدبن عثمان سعید عمری، حسین بن روح نوبختی، محمد سمری) (طبرسی، بیتا: ج2، 477) و برخی وکیلان فرعی ارشد دارد.
ساختار بحث براساس نحوه انتصاب چهار وکیل خاص امام زمان( و دیگر وکیلان فرعی و همچنین زمینهسازیهایی که در جهت این انتصابها صورت میگرفت، قرار داده شده است.
در دوران امام هادی( به دلیل حساسیت بیش از حد حاکمان سیاسی و تحت نظر بودن ایشان، عثمان به وسیله امام به شیعیان معرفی و بر جایگاه خاص او با این توصیف تأکید شده بود: وی دستیار و مورد اعتماد من و مردی شریف است و آنچه میدهد از ناحیه ما است(طوسی، 1411ق: 354).
این مسئله که انتصاب وکیلان به دستور امام زمان( انجام میگرفت و معرفی و اعلامش از ناحیه وکیل خاص امام بود، به شکل دیگری نیز قابل اثبات است به طوری که برخی بدین نکته با این عبارت تصریح کردهاند: فَكُلُّ مَنْ طَعَنَ عَلَى أَبِی الْقَاسِمِ فَقَدْ طَعَنَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ وَ طَعَنَ عَلَى الْحُجَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ(مجلسی،1363: ج51، 354).
این جریان دو یا سه سال قبل از مرگ سفیر دوم رخ داده و به خوبی بیانگر تلاش محمدبن عثمان عمری در راستای آمادهسازی اذهان وکیلان برای جانشینی حسین بن روح در آینده میباشد این جریان حکایت از نوعی انتصاب نیز دارد.