چکیده:
ممکن است حیثیت معنوی اشخاص، در مقام «تحمل شهادت»، «ادای شهادت» و «جرح شهود» در جایی که مفاد شهادت یا جرح به حیثیت معنوی «مشهود علیه» یا «شاهد» یا «مشهود له» مربوط باشد، در معرض نقض قرار گیرد. از یکسو، حیثت معنوی اشخاص محترم است و انتظار میرود از تعرض مصون و نقض آن ضمانآور باشد. از سوی دیگر، اجرای پارهای احکام دستکم در برخی مواقع، با نقض حیثیت معنوی اشخاص دیگر همراه است و عدم امکان ورود در قلمرو محرمانه اشخاص، در عمل به تعطیلی یا نقصان کلی اجرای احکام مهم منجر میشود. پرسشی که مطرح میشود این است که چگونه میتوان این دسته از احکام به ظاهر متعارض را با هم جمع کرد؟ به نظر میرسد به دلیل تقدم مصلحتی که در «ادای شهادت» و «جرح شاهد» وجود دارد، ادای شهادت یا جرح شاهد، حتی در جایی که به نقض حیثیت معنوی مشهود علیه یا شهود و گاه مشهود له منجر میشود، در رعایت مصلحت اهم و در قدر متیقن، جایز و درنتیجه از علل موجهه مسئولیت است و هیچ جبرانی به دنبال ندارد.
“The position of bearing witness”, “the position of giving testimony” and “challenging the witness” are among the cases that violate the spiritual dignity of individuals seriously, specifically in the case where the contents of the testimony of witnesses and all that is stated to challenge the witness, according to circumstance, relate to the spiritual dignity of the “defendant”, “witness”, or the “plaintiff”. On the one hand, the spiritual dignity of individuals is respected and preserved, and attempts have been made and it is emphasized and expected to protect and to preserve it from any violation and that in the case of violation, the legal and criminal prosecution is made possible. On the other hand, it is seen, at least in some cases, that the execution of some rules is concurrent with the violation of spiritual dignity of other individuals and that impossibility to enter the privacy of individuals practically leads to the abandonment or the complete lack of execution of important rules. Therefore, the question arises here as to how can one put these apparently controversial rules together?
خلاصه ماشینی:
پرسشی که مطرح می شود این است کـه چگونـه مـی تـوان ایـن دسـته از احکام به ظاهر متعارض را با هم جمع کرد؟ به نظر می رسد به دلیل تقدم مصلحتی که در «ادای شهادت » و «جرح شاهد» وجود دارد، ادای شهادت یـا جـرح شـاهد، حتی در جایی که به نقض حیثیت معنوی مشهود علیه یا شهود و گـاه مشـهود لـه منجر می شود، در رعایت مصلحت اهم و در قدر متیقن ، جایز و درنتیجـه از علـل موجهه مسئولیت است و هیچ جبرانی به دنبال ندارد.
در موارد حق الناس و در جایی که شهادت ندادن به از دست رفتن حق منجر می - شود، حتی اگر مفاد شهادت شهود به نقض حریم خصوصی مشهود علیه منجر شود، میتوان به ادای شهادت اقدام کرد؛ بنابراین ، با اینکه فعل زیان بار با تمام اقسام آن ممنوع است اما گاهی به شخص مظلوم و زیان دیده این حق داده شده تا برای اثبات حق خود و در مقام دادخواهی از دلیل شهادت به شرح یادشده استفاده کند.
نخست آنکه ، اگر شهادت مربوط به حقوق الهی باشد، اقامه حدود الهی به لحاظ اثباتی، متوقف بر اداء شهادت در محکمه است و اگر شهادت در این موارد حرام و از درجه اعتبار ساقط باشد، به تعطیلی حدود الهی منجر میشود (سبحانی تبریزی، ١٤٢٤: ٦٢٠)؛ در حالی که تعطیلی حدود، با فلسفه تشریع آن در تضاد است ؛ به دیگر سخن ، اگرچه رابطه ادله منع از نقض حیثیت معنوی و تشریع حدود در این بحث ، عموم و خصوص من وجه است و مقتضی برای عمل به هرکدام از دو دسته از دلایل یادشده در این مقام وجود دارد، اما در عمل ، امکان عمل به هردو وجود ندارد و به نظر می رسد مورد از مصادیق باب تزاحم است که باید به دلیلی عمل شود که ملاک قوی تری دارد (سبحانی تبریزی، ١٤٢٤: ٥٩٤).