چکیده:
حکمت اسلامی علیرغم غنای محتوایی، اهتمامی برای ورود به فلسفههای مضاف و از جمله حکمت هنر نداشته است. از این رو در عالم اسلامی علم مستقلی درباب هنر مفتوح نشده است. این در حالی است که با عنایت به حکمت اسلامی میتوان به تبیین نظری هنر مبادرت نمود و البته این مهم با عنایت به مبانی حکمت صدرایی ممکن و میسور است. نحوه مواجهه مخاطب با اثر هنری و برآیند این مواجهه از جمله مباحث فلسفه هنر است. در این مقاله با تاکید بر مبانی صدرایی به یکی از مباحث مهم فلسفه هنر یعنی مواجهه مخاطب با اثر هنری خواهیم پرداخت. ابتدا نحوه این مواجهه و سپس فرایند ادراک اثر بوسیله مخاطب تحلیل میشود. در انتها نیز تاثیر اثر در مخاطب و همچنین نقش اثر در سعادت و شقاوت مخاطب بیان میشود.
Despite its richness in content, Islamic wisdom has not sought to enter into mixed philosophies, including the wisdom of art. Therefore, in the Islamic world, independent science about art has not been opened. However, with regard to Islamic wisdom, one can try to explain art theoretically, and of course, this is possible and possible with regard to the principles of Sadra's wisdom. How the audience encounters the work of art and the outcome of this encounter are among the topics of art philosophy. In this article, with emphasis on Sadra's principles, we will deal with one of the important topics of art philosophy, namely, the audience's encounter with the work of art. First, the manner of this encounter and then the process of perceiving the effect are analyzed by the audience. Finally, the effect of the work on the audience and also the role of the work on the happiness and cruelty of the audience is stated.
خلاصه ماشینی:
تحلیل مواجهه مخاطب با اثر هنری با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه محمد مهدی حکمت مهر دکتری فلسفه اسلامی چکیده حکمت اسلامی علیرغم غنای محتوایی، اهتمامی برای ورود به فلسفههای مضاف و از جمله حکمت هنر نداشته است.
هنرمند بهطور فطری این تمایل را دارد که آثار هنریاش را در معرض دید و نظر دیگران قرار دهد و برای تحقق این مهم اثر هنری را تکمیل نموده و بر زیباسازی و آراستن اثر مشتاق است (صدرالدین شیرازی، 1419، ج7، ص165).
البته نباید منکر اهمیت تاریخ هنر شد، اما گاهی این نگاه تاریخی مانع است و آن هنگامی است که با نفی سایر مسیرهای شناخت هنر، شناخت تاریخی به معنای پوزیتیویستیاش را یگانه راه شناخت هنر شمرد؛ چراکه در اینجا نه تنها سخنی از جنبة قدسی هنر به میان نمیآید، بلکه شناخت هنر در دل فرهنگ غیرمادیای، که آن را پدید آورده نیز نفی میشود.
براین اساس در حکمت هنر اسلامی مواجهه افراد با آثار هنری بیشتر از آنکه دمدستی باشد، تودستی است.
البته این امر تنها مرتبط به هنرمند نیست، بلکه مخاطب اثر هنری نیز در این امر سهیم است.
در این خصوص محققان غربی نیز تأکید دارند که ساختار شخصیتی فرد در ادراک زیبایی و اثر هنری تأثیرگذار است، مثلا انسان درونگرا بیشتر پیچیدگیها را دریافت میکند و از اینرو سریعتر اشباع میشود.
اما براساس نگاه حکمی این وجود مادی اثر هنری نیست که بطورمستقیم مورد ادراک واقع میشود.