چکیده:
روند فزاینده میزان اشتغال زنان و مشارکت آنان در بازار کار یکی از مهمترین ویژگیهای جوامع معاصر محسوب میگردد بهطوریکه از آن بهعنوان یکی از مهمترین جلوههای "انقلاب در نقشهای جنسیتی" یاد میشود. بررسی و تبیین تاریخی روند شتابان اشتغال زنان در جهان نشان میدهد که یکی از مهمترین عوامل مؤثر آن، افزایش نگرش مثبت نسبت به اشتغال زنان در خارج از خانه بوده است. بر همین اساس، در این تحقیق برخی از مهمترین الگوها و تعیینکنندههای مرتبط با نحوه نگرش به اشتغال زنان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. جمعیت نمونه آماری این پژوهش پیمایشی را مجموعاً تعداد 5200 نفر مردان و زنان 15 ساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستانهای منتخب ایران تشکیل میدهند. بهطورکلی، تجزیهوتحلیلهای تحقیق حاضر نشان داده است که اگرچه جایگاه اشتغال زنان در اولویتبندی موضوعات مرتبط با زنان در رتبه سوم یعنی پس از تحصیلات و ازدواج قرار میگیرد، ولیکن اکثریت جمعیت نمونه تحقیق دارای نگرش مثبت نسبت به اشتغال زنان هستند بهطوریکه تنها حدود یکچهارم افراد مخالف اشتغال زنان میباشند. درعینحال، این الگوی کلی تحت تأثیر دو دسته متغیرهای تعیینکننده شامل متغیرها و تعیینکننده جمعیت شناختی (مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، محل سکونت و سطح تحصیلات) و متغیرهای مرتبط با مؤلفههای دین و دینداری است.
The increasing trend of female labor force participation and women’s employment has been identified as one of the most significant characteristics of contemporary societies, which reflect the revolution in gender roles. Historically and globally, a positive attitude towards women’s employment has played a crucial role in a substantial increase in female labor force participation. Accordingly, this study aims to examine the patterns and determinants associated with attitudes towards women’s employment. The research sample includes 5200 males and females aged 15 years old and over residing in the selected urban and rural areas of Iran. Generally speaking, the results of this analysis indicate that although the importance and priority of women’s employment remain behind education and marriage for women, the majority of the respondents have positive attitudes towards women’s employment. However, this general pattern is significantly affected by religiosity and demographic determinants such as age, gender, rural-urban places of residence, marital status, and education.