چکیده:
جایگاه و وضعیت زنان در هر جامعهای در ارتباط با نگرش زمانه و افراد نسبت به زنان است. در جامعه ایران جایگاه زنان همواره دچار فراز و فرودهایی شده است. در این میان آثار شعرا می توان آیینه ای برای شناخت وضعیت زنان باشد. جهانبینی هر شاعر، نویسنده یا اندیشمند متأثر از شرایط فکری، اجتماعی و حافظهی فرهنگی زمان و مکانی است که در آن زندگی میکند. سنایی و مولوی از شاعران برجسته ایران هستند که آثارشان بازتابی از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره زیست آنهاست. مسئلهای که مطرح است تحول جایگاه زن در جامعه از دوره سنایی تا مولوی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر دادههای کتابخانهای انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از دوره سنایی تا مولانا، تحول اجتماعی و فرهنگی منحصر بهفردی روی داد که به بهبود جایگاه زنان منجر شد. همین مسئله در تصویرپردازی شخصیت زنان تأثیرگذار بوده است. سنایی عمدتاً نگاهی منفی و منتقدانه به زن دارد و به ندرت در جایگاه مادر و در خدمت نگرش دینی به زن اهمیت میدهد؛ اما مولانا زن را جلوهای از جمال الهی میداند. زن در شعر مولانا، روح و زمین و نفس است و مکمل آفرینش که چهرهی زن را نسبت به شعر سنایی متمایز میکند. اهداف پژوهش 1.تطبیق سیمای زن در اشعار سنایی و مولوی. 2.واکاوی عوامل مؤثر در ترسیم سیمای زن در دوره سنایی و مولوی. سؤالات پژوهش 1.سیمای زن در اشعار سنایی و مولوی چه تفاوتهایی دارد؟ 2.کدام عوامل در ترسیم سیمای زن در دوره سنایی و مولوی نقش داشت؟
The position and prominence of women in any society is associated to the attitude of the time and individuals towards women. The place of women in Iranian society has always has been controversial. In the meantime, the works of poets can be a mirror for understanding the situation of women. By considering the fact that the worldview of every poet, writer, or thinker is influenced by the intellectual, social, and cultural memory of the time and place in which the person exists; Sanai and Rumi are prominent Iranian poets whose works reflect the political, social and cultural conditions of their life. The issue raised in this study is the transformation of the position of women in society during the time of the mentioned poets. This research is accomplished by a descriptive and analytical method and relies on library data. Findings show that from the Sanai to Rumi periods, a unique social and cultural change took place that led to the enhancement of the status of women and this has been effective in the depiction of women's personalities. Sanai has a mainly negative and critical view of women and rarely cares about her position as a mother and in the service of her religious attitude towards women; nonetheless, Rumi considers woman as a manifestation of divine beauty; furthermore, in Rumi's poetry, woman is the soul, earth, and essence, and she complements creation and this distinguishes the manner in which the female figure is depicted in the poetry of Sanai. Research aims: 1. Corresponding the image of a woman in the poems of Sanai and Rumi. 2. Analysis of effective factors in drawing the image of women in the period of Sanai and Rumi. Research questions: 1. What are the differences between the female image in the poems of Sanai and Rumi? 2. What factors were involved in drawing the image of women in the period of Sanai and Rumi?
خلاصه ماشینی:
مولوی، زن را پرتو حق میداند : {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ( مولوی ، 1383: 1/ 3584 ) نیکلسون در شرح این بیت مینویسد: شاعر پرده ظاهر را به کنار می زند و در پیکر زن، جمال جاودانهای مشاهده کرده، او را ملهم و مراد عشق میداند و طبیعت اساسی زن را واسطه ای تلقی می کند که جمال از طریق آن، خود را متجلی میسازد و ابن عربی میگوید: کاملترین تصور وجود خداوند را کسانی درک میکنند و لذت میبرند که حق را در پیکر زن مورد تفکر قرار دهند.
این نکته را طبیب غیبی به شاه تلقین میکند و از او میخواهد که کنیزک را شش ماه تمام از لذایذ حسیِ مطلوب وی بهرهمند گرداند تا او بتواند به قوت و صحت مفطور خود برسد و به تبع آن سیر جان به مدارج ترقی و رضای خود میسر شود و آنگاه، گاهِ آن میرسد که باید نفس را از لذایذ حسی برید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} از آنجا که به اقتضای حرمت رهبانیت در اسلام، نفس را نمیتوان بهکلی مطرود و محروم کرد، به موجب معاونت جسم با نفس، عالم جسم بکلی از نور موهبت و رحمت عنایت حق بیبهره نیست، بلکه چون محل جریان و تظاهر مشیّت الهی و موجب تحقق کمال روح در پیوند با جسم است، حرمت و تقدس نفحة الهی، شامل جسم نیز شده است.