چکیده:
نابسامانی در سازمان فضایی کشورهای جهان سوم که در اثر عوامل گوناگون و تحت تأثیر سازوکارهای حاکم بر ساختارهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی پدید آمده است،موجب گستگی روابط بین شهر و روستا شده و عدم تعادلهای منطقهای را به وجود آورده است.این عدم تعادلها را در توزیع جمعیت،فعالیتها،خدمات و کارکردها در سطوح متفاوت سکونتگاهی،به خصوص بهرهمندی نامناسب سکونتگاههای روستایی از خدمات و تسهیلات مراکز شهری میتوان مشاهده کرد.در حالی که وجود یک سلسله مراتب سکونتگاهی و شبکهی ارتباطی مطلوب،میتواند توزیع بهینهی امکانات لازم را در نقاط روستایی و دسترسی ساکنان روستایی به خدمات شهری را میسر سازد.طبق«نظریهی UFRD »که از طرف دنیس راندینلی مطرح شده است،به وسیلهی برنامهریزی فضایی،این پوشش خدماتی از طریق شهرهای میانی میتواند ساختار فضایی مطلوبی را فراهم سازد. تحقیق حاضر که برگرفته از پایاننامهی دورهی کارشناسی ارشد است،به بررسی همین دیدگاه میپردازد و آن را در یکی از مناطق ایران (شهرستان بناب)به آزمون میگذارد.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) نقش کارکردهای شهری در توسعهی روستایی در منطقهی بناب(از دیدگاه الگوی UFRD ) حسن اسماعیلزاده دانشجوی دورهی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی چکیده نابسامانی در سازمان فضایی کشورهای جهان سوم که در اثر عوامل گوناگون و تحت تأثیر سازوکارهای حاکم بر ساختارهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی پدید آمده است،موجب گستگی روابط بین شهر و روستا شده و عدم تعادلهای منطقهای را به وجود آورده است.
سلسله مراتب جمعیت دهستانهای بناب در سال 1375 (به تصویر صفحه مراجعه شود) منبع:زنجانی،1370:75 الگوی استقرار مراکز روستایی شهرستان،از نظم خاصی تبعیت نمیکند و مانند شهر بناب،وجود منابع آبی و زمینهای حاصلخیز کشاورزی و همچنین محورهای ارتباطی منطقه و خطآهن تهران-تبریز،عوامل مهم توسعهی این مراکز هستند.
با توجه به بررسیهای انجام گرفته در زمینهی نظام سلسله مراتب جمعیت سکونتگاههای روستایی بر حسب قاعدهی رتبه-اندازه(زیپف)،نظام سلسله مراتبی جمعیت دهستانهای منطقه(همانگونه که در جدول 5 نیز آورده شده است)از نظم خاصی تبعیت نمیکند و از نظر مرتبت، جمعیت بزرگترین دهستان با جمعیت کوچکترین دهستان،تفاوت چندانی ندارد.
از نظر سلسله مراتب کارکردهای خدماتی،سطوح خدماتی منطقه در چهار مرتبه قرار دارند:سطح یک که خدمات منطقهای ارائه میدهد، شامل یک نقطهی شهری(بناب)است که 56 درصد جمعیت منطقه را در اختیار دارد.
بدین معنی که ارتباط بین شهر بناب با مراکز دهستانها،ارتباط مراکز دهستانها با همدیگر و ارتباط بین این مراکز با مکانهای غیر مرکزی از نظم خاصی تبعیت نمیکند و منطقهی یاد شده با فقدان سلسله مراتب منطقی شبکهی ارتباطی مواجه است."