چکیده:
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که مسلمانان را از پذیرش ولایت کفار
برحذر داشته است؛ آزاینرو تفسیر و تبیین این آیات از اهمیت ویژهای برخوردار
است؛ زیرا برخی با استناد به این آیات و تاکید بر غیراخلاقیبودن چنین امری» قرآن
را حاوی مسائل اهانتآمیز پنداشتهاند. در نوشتار حاضر با تاکید بر تفاسیر و به
صورت تطبیقی ضمن مشخصشدن مفهوم ولایت و تبیین آیات نافی ولایتپذیری
از کفار این نکتة روشن شده است که حکم کلی قرآن کریم نفی تولّی کفار است و
بهطور مطلق و بههیچوجه نباید از این خط قرمز عبور کرد» مگر در صورت تقیه؛
منتها نفی تولّی کفار به معنای بیاحترامی و نفی هرگونه ارتباط مسالمتآمیز نیست؛
خصوصا دربارة کافران غیرحربی؛ چنانکه شواهد قرآنی و ادلة حرمت سند واضح و
گویایی برای این مدعاست.
In the Holy Quran, there are many verses that have forbidden
Muslims accepting the authority of infidels; therefore, the
interpretation and explanation of these verses is of particular
importance because some considered them insulting.
The present paper examining comparatively the concept of the
“authority” (wilaya) and clarifies the verses rejecting the authority of
the infidels, concludes the fundamental rule of the Holy Qur’an to
reject insulting. Nobody is allowed to cross the red line in any
circumstances except in the case of the Taqiyah; however, the
negation of the infidels does not mean the neglect of any peaceful
relations, especially with regard to the non-fighting infidels, as the
Qur'anic evidence and the admissibility of the document are strict.
This is a rational evidence for this claim.
خلاصه ماشینی:
با توجه به «لن» نافیه که بر نفی ابد دلالت میکند و نکره آمدن «سبیل» که در سیاق نفی بوده و مفید عموم است ( مکارم شیرازی، 1374، ج4، ص176)، از این آیه استفاده میشود که خداوند متعال هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نگذاشته و باز نخواهد گذاشت ( طباطبایی، 1417ق، ج5، ص190؛ جرجانی، 1404ق: ج2، ص151؛ قرطبی، 1364، ج5، ص420؛ ابنالعربی، 2005، ج1، ص510؛ ابنعاشور، 1420ق، ج4، ص287) و اگر غلبۀ آنها را بر مسلمانان در میدانهاى مختلف با چشم خود مىبینیم، به دلیل آن است که بسیارى از مسلمانان مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان و وظایف و مسئولیتها و رسالتهاى خویش را بهکلى فراموش کردهاند و نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است و نه جهاد به معناى واقعى کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظۀ تولد تا لحظۀ مرگ بر همه لازم شمرده است، دارند؛ بنابراین طبق آیۀ شریفه، تمام روابط باید بر اساس این اصل برنامهریزی و کنترل شود و ارتباط میان مسلمانان و کافران نباید به گونهای باشد که بوی ذلّت جامعۀ اسلامی از آن استشمام شود و از هرنوع ارتباطی که جامعۀ اسلامی را به جامعۀ کفر وابسته کند، باید دوری شود.