چکیده:
تشکیل دولت غاصب و صهیونیستی اسرائیل در سرزمین مقدس فلسطین معلول
عوامل پیدا و پنهان مختلفی است و این قضیه از جوانب مختلف قابل بررسی است.
یکی از این جوانب نقش شرقشناسان در این مسئله است. در این مقاله سعی شده
است بهصورت تحقیقی و تحلیلی به این سوّال پاسخ داده شود که نقش مستشرقان
در تشکیل کشور اسرائیل چه بوده است؟ پژوهش حاضر نشان میدهد که فالب
مستشرقان در قضیة اشغال فلسطین بازوی علمی جریان استعمار بودهاند و اسرائیل
چیزی جز شکل جدیدی از استعمار قدیم کشورهای اروپایی در مشرقزمین نیست.
مستشرقان که توجیهگران علمی سلطد استعمارگران غربی بوده اند عمدتا با دو
راهبرد تحقیر اعراب» بهویژه ساکنان فلسطین و تاریخسازی برای بهودیان
صهیونیست برای تشکیل این رژیم غاصب توجیهاتی بهظاهر علمی برساختند.
The formation of the Zionist government of Israel on the Holy
Land of Palestine has the effect of various overt and hidden causes,
which can be examined from different perspectives. One of these
aspects is the role of Orientalists on this issue. This article analyzes
the role of Orientalists in the formation of the Israel state. According
to the research findings, most Orientalists have been the theoretical
arm of the colonial process in the Occupation of Palestine, and in fact,
Israel is nothing but a new form of European colonialism in the
Middle East. Mainly through two strategies of humiliating Arabs,
especially Palestinian residents, and historicizing Zionist Jews, the
Orientalists theoretically justified the domination of western
colonialism and the formation of the usurper regime.
خلاصه ماشینی:
سعی آنها بر این بود که اقدامات کشورهای متبوع خود را علمی و طبیعی جلوه دهند و از لحاظ تاریخی، دولت اسرائیل را نماینده و مدافع همة یهودیان جهان معرفی کنند و این دیدگاه بیاساس و مداخلهجویانه را که این دولت مرکز فرمانروایی بر جامعة یهود در تمام جهان است، گسترش دهند و با تمام قوا به اندیشههای نژادپرستانة صهیونیستها که از اهداف استعمار است، مشروعیت بخشند و جریان صهیونیست را دارای پیشینهای کهن و اعراب فلسطین را ملتی رشدنایافته معرفی کنند؛ بنابراین تفکر تشکیل دولت اسرائیل و بازگشت یهودیان به فلسطین در اصل نه یهودی و نه صهیونیستی، بلکه یک تفکر و حرکت کشورهای استعمارگر اروپایی برای ایجاد پایگاهی در منطقة خاورمیانه جهت حفظ منافع بوده است.
در همین رابطه هربرت صموئیل (1870-1960) بعد از جنگ جهانی اول گزارشی با عنوان «آیندة فلسطین» منتشر کرد که در آن به صهیونیسم و فواید استراتژیک آن برای انگلیس اشاره کرده و نوشته بود: انگلیس از طریق تشویق یهودیان به مهاجرت به فلسطین که سبب میشود نسبت بالایی از ساکنان این منطقه یهودی شوند، میتواند فلسطین را تحت سلطة خود نگه دارد (عبدالله، 1395).
بدینترتیب مثلث توجیهات و اطلاعات مستشرقان به همراه استعمارگری اروپاییان جهت بهدستآوردن جای پا در فلسطین و کنترل کانال سوئز و رسیدن به شرق از یک طرف و تلاش بورژوازی یهود برای کنترل مجدد یهودیان و اتحاد با امپریالیسم غارتگر اروپا از طرف دیگر به شکلگیری صهیونیسم کمک کرد و میان حرکت صهیونیستی و منافع امپریالیستی، اتحاد اجتنابناپذیری برقرار شد و بورژوازی یهود و سرمایهداران اروپایی، نهادهای مالی و سیاسی «تراست مستعمراتی یهود» و «سازمان جهانی صهیونیست» را بنیانگذاری کردند؛ چراکه این حرکت منافع سرمایهداران اروپایی و کشورهای استعمارگر را به بهترین وجه تأمین میکرد (احمدی، 1369، ص28).